انسان، عقل و دین Human , intellect and Religion

فعالیت‌های ابوالحسن حسنی در حوزه‌های علوم فقهی و علوم حِکمی

انسان، عقل و دین Human , intellect and Religion

فعالیت‌های ابوالحسن حسنی در حوزه‌های علوم فقهی و علوم حِکمی

انسان، عقل و دین  Human , intellect and Religion

خداوند در دین اسلام چگونگی یک زندگی کامل و جامع خداپسندانه را برای همه‌ی افراد بشر، در هر شرایط زمانی، جغرافیایی، اجتماعی و فردی ترسیم کرده است و از بندگان خویش خواسته است تا آن گونه زندگی کنند؛ زیرا جز با آن به رستگاری نمی‌توانند برسند. اگر انسان آن گونه که خدا پسندیده، زندگی کند، حقّ تعالی نیز سفره‌ی نعمت‌های خویش را بر آنان می‌گسترد و به آنان آرامش عطا می‌کند که از بزرگترین نعمت‌ها است. با نگاهی به مفاد قرآن کریم و نیز روایات رسول خدا (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و اهل بیت او (عَلَیْهِمُ‏ السَّلَامُ‏) می‌توان دریافت که در این نحوه زندگی همه‌ی ابعاد فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی مورد توجه بوده و همه‌ی قوای انسانی، مانند قوای معرفتی چون عقل، خیال و حس یا قوای انگیزشی گرایشی چون زیبادوستی، عواطف غریزی و شهوانی در جای خود به کار گرفته می‌شوند. در این نحوه زندگی برای باورها، عقاید، ملکات نفسانی، احساسات، حالات، دانستن‌ها، شناختن‌ها، فهمیدن‌ها، گرایش‌ها، روابط، موقعیت‌ها، نقش‌ها، جبهه‌بندی‌ها، اراده‌ها و حرکت‌های انسانی برنامه و قانون هست. به همین جهت است که می‌توان این دین را سازگار با فطرت انسانی دانست و ادعا کرد راه حل گره‌ها، پیچیدگی‌ها و دشواری‌های حیات انسانی در این دین یافت می‌شود.
انسان از فطرت الهی برخوردار است. او با عقل ارزشمندی برخوردار است که به او اجازه می‌دهد بین خیر و شر تشخیص دهد و راه حق را انتخاب کند. عقل هدیه‌ای از خداوند است و بقای انسانیت و رشد آن وابسته به استفاده‌ی بهینه از آن است. عقل انسان، به او امکان می‌دهد تا اعمال و افعال خود را با توجه به معیارهای دینی و اخلاقی انتخاب کند. اما در عین حال، وحی به او کمک می‌کند تا عقل خود را به حداکثر ظرفیت ممکن به کار ببرند و از توهمات و خطرات خطاها دوری کنند.

چند سالی بود که این وبلاگ راکد مانده بود. اخیرا به همت جناب حجت الاسلام طالعی یزدی که از طلاب پرتلاش‌اند، دوباره این وبلاگ فعال شده است و از ایشان تشکر وافر دارم.

ابوالحسن حسنی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

مستضعف دینی

پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۱۶ ق.ظ

در روایات اهل بیت (عَلَیْهِمُ‏ السَّلَامُ‏مؤمن و مسلم از هم با معیار دقیقی تفکیک شده‌اند؛ اما این معیار در متون فقهی دیده نمی‌شوددر متون فقهی، گاهی این دو واژه مترادف استعمال شده‌اند؛ چنان که شیخ طوسی به محارب مؤمن می‌گوید.1 گاهی نیز مؤمن به شیعه‌ی امامیه و مسلم به اعم از هر کسی که به خدا و رسول او اقرار دارد، اطلاق می‌شودامام خمینی (رهمی‌نویسد:

آیه‌ی «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» جعل اخوت میان دو مؤمن واقعی استنهایت این است که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّمغیر منافق، به جهت ایمان به خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلّممؤمن واقعی بود؛ اما پس از آن، مؤمن واقعی شدن به ولایت و صدق اهل ولایت بودن نیز وابسته شد.2

این در حالی است که مسلمانِ غیر مؤمن، نه در روایات و نه در قرآن کریم، منافق خوانده نشده استمسلمانِ غیر مؤمن، از گروه منافقان نیست؛ بلکه ضعیف النفسی است که امروزه در افواه عامه به آن مسلمان شناسنامه‌ای می‌گویندمسلمان غیر مؤمن دلبستگی کافی به اسلام ندارد؛ اما نه به این معنا که عناد با آن دارد و با دشمنان هم‌کاسه استاین نکته از آیه و روایات روشن است.

چنان که آمد در کتاب‌های فقهی از مستضعف سخن به میان آمده استوجوه سیاسی تعریف فقیهان از مستضعف آشکار استجهت توجه به وجوه سیاسی این تعریف‌ها، بار دیگر سه تعریف یاد شده تکرار می‌شود: 1) مستضعف کسی است که پیرو کسی نیست و دشمن کسی نیست و خود را هم داخل مؤمنان می‌داند و هم داخل مخالفان و نمی‌داند که آنان بر چه مذهبی هستند؛3 2) مستضعف کسی است که تمییز حقّ از باطل برای او ممکن نیست و حجت بر وی تمام نشده است؛4 3) مستضعف کسی است که حقّ را نمی‌شناسد و با آن دشمنی ندارد و از شخص معینی هم پیروی نمی کند.5 روشن است که پیروی، دشمنی، تمییز حقّ و باطل، همه عناوینی کلیدی در عرصه‌ی سیاسی‌اند.

استضعاف از چند منشأ حاصل می‌شودممکن است فردی به جهت صباوت یا به جهت نقص عقل مستضعف باشددر هر دو صورت، او از اقسام انسان سیاسی شمرده نمی‌شودهم چنین، او ممکن است به جهت دوری از جامعه‌ی مسلمین، به حقّ دسترسی نداشته باشد یا این که در دوران فتنه‌ای قرار گیرد که دست او از رسیدن به حقّ بسته است، اما نسبت به باطل هم گرایش نیافته استاز جهت فقهی دو گروه اخیر از اقسام انسان سیاسی‌اند که در هر دو مورد، شأنیّت اتمام حجت دارند، اما امکان خارجی اتمام حجت وجود ندارد.

با این وجود، عمده‌ی توجه فقیهان به مسئله‌ی مستضعف در باب نماز میت بر آنان است و در ابواب سیاسی از مستضعف هیچ سخنی به میان نیامده استدر مورد این نقص، به نظر نمی‌رسد وجهی برای تقیه بتوان یافت و آن را به تقیه إسناد داددر این مورد، شاید علت اصلی این بوده است که مستضعفانی که فقیهان با آنان مواجه بودند، کودکان و محجوران بودنداین دسته نیز از اقسام انسان سیاسی نیستند تا فقیه در فقه سیاسی به آنان توجه نمایددر روایات نیز در ذکر مثال از اقسام مستضعف به همین دو گروه اشاره شده استبرای نمونه، زراره در روایتی معتبر می‌گوید:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه‌ السلامعَنِ الْمُسْتَضْعَفِفَقَالَهُوَ الَّذِی لَا یَهْتَدِی حِیلَةً إِلَی الْکُفْرِ، فَیَکْفُرَ؛ وَ لَا یَهْتَدِی سَبِیلًا إِلَی الْإِیمَانِ؛ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُؤْمِنَ وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَکْفُرَ؛ فَهُمُ الصِّبْیَانُ وَ مَنْ کَانَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ عَلَی مِثْلِ عُقُولِ الصِّبْیَانِ مَرْفُوعٌ عَنْهُمُ الْقَلَمُ.6

از امام باقر (عَلَیْهِ السَّلَامُدرباره‌ی مستضعف پرسیدمفرموداو کسی است که نه راهی به سوی کفر می‌یابد تا کافر شود و نه راهی به سوی ایماننه می‌تواند ایمان آورد و نه می‌تواند کفر ورزدپس آنان کودکان‌اند و زنان و مردانی از کودکان که عقلشان چون کودکان است و قلم از آنان برداشته شده است.

اما روشن است که کودکان و محجوران از باب مثال آشکار ذکر شده‌اند، نه از باب حصر موارددر همان زمان نیز کسانی که در مرزهای بلاد اسلام زندگی می‌کردند، ممکن بود با مستضعفانی از غیر این دو گروه آشنا باشنددر زمان رسول خدا (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَمستضعفان زیادی بودند که به جهات مختلف دسترسی به حقّ نداشتند؛ نه این که عقل کافی برای شناخت حقّ نداشتندامروزه، به جهت گستردگی ارتباطات، ما آگاهی بیشتری از چنین افرادی داریمبر این اساس، فقه سیاسی نمی‌تواند از مسایل مربوط به این افراد تهی باشداین افراد، سرمایه و نیروی بالقوه‌ی مناسبی برای حقّ‌اند که در صورت بی‌توجهی اهل باطل آن نیرو را در اختیار می‌گیرند.

هم چنین، چنان که در همین روایت دیده می‌شود، در روایات مستضعف نه بر محور پیروی از کسی و دشمنی با کسی، بلکه بر محور کفر و ایمان تعریف شده‌اندبا وجود چنین روایت‌هایی، تعریف مستضعف به اشکال دیگر که از کتاب‌های فقهی نقل شد، چندان موجه نیستمفاد این روایات برگرفته از این آیه‌ی کریمه است: «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً (النساء : 98)».

1 المبسوط فی فقه الإمامیة، ج8، ص49.

2فقوله تعالی «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» هو جعل الأخوّة بین المؤمنین الواقعیینغایة الأمر، أنّ فی زمان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کان غیر المنافق مؤمناً واقعاً، لإیمانه باللّه و رسوله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم؛ و بعد ذلک کان المؤمن الواقعی من قبل الولایة و صدقها أیضاً. (المکاسب المحرمة، ج‌1، ص 250).

3من لا یوالی ولا یعادی ویدخل نفسه فی اسم المؤمنین والمخالفین ولا یعرف ما هم علیه (کاشف الغطاء، جعفر بن خضر مالکی، أحکام الأموات إلی حین الدفن و الانصراف، ص45، مؤسسه کاشف الغطاء، نجف اشرف، بی‌تا).

4فالمستضعف الذی لا یمکنه التمییز بین الحق و الباطل و لم تتم علیه الحجة (مجلسی «علامه»، محمد باقر بن محمد تقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج11، ص183، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق).

5عاملی «شهید اول»، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، ج1، ص436.

6کلینی، الکافی، ج‌2، ص 404.




  • ابوالحسن حسنی

دشمن

مراتب ایمان

مستضعف

منافق

از دیدن نظرات شما خوشحال می‌شوم (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی