تعریف تفسیر قرآن
یکی از مسایل مهم در تفسیر قرآن کریم، تعیین منبع معرفت معتبر برای آن است. تفسیر قرآن کریم از این جهت برای ما اهمیت دارد که ما به عنوان مسلمانی موحد، باید همهی ابعاد زندگی خود را بر اساس کلام خدا شکل دهیم و مقدمهی این امر فهم کلام خدا است که با تفسیر میسور است.
از جهت لغوی تفسیر از مادهی فسر به معنای روشن کردن و بیان و اظهار معنای معقول است.1 آیةالله جوادی آملی در یک بیان جامع برآن است که:.
تفسیر از جهت لغت به معنای روشن کردن و پردهبرداری از چهرهی کلمه یا کلامی است که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن واضح و آشکار نباشد.2
تفسیر به این معنا به کلام مبهم اختصاص دارد و کلام واضح بینیاز از تفسیر است؛ حتی اگر مجمل باشد. معما نیز بر اساس قانون محاوره و تفاهم ایراد نشده است و حل آن از سنخ تفسیر نیست.3
تفسیر راه پی بردن به معارف قرآنی است. اما چیستی این راه اختلاف نظر وجود دارد. در اینجا به طور اختصار، تا جایی که به حل مسئلهی این فصل کمک شود، به برخی از این تعریفها با دستهبندی اشارهی انتقادی میشود.
-
گروهی با توجه به معنای لغوی تفسیر، کشف و پرده برداشتن از چیزى پوشیده، تفسیر را به کشف مراد معنا کردهاند.4
اما این تعریف از تفسیر با بیان و نور و تبیان بودن قرآن کریم سازگار نیست. در ضمن مفهوم مراد مبهم است. اگر مراد معنایی است که متکلم اولاً و در مقام خطاب قصد تفهیم آن را به مخاطب دارد؛ در این صورت، مفهوم مراد بسیار ضیقتر از تفسیر است5 و اگر لوازم این معنا نیز جزء مراد به شمار میآید، باید حدود این لزوم در خود تعریف روشن باشد؛ زیرا فهم اولی و لغوی مفهوم مراد افادهی بیش از معنای یاد شده را نمیکند.
-
برخی تفسیر را به ایضاح واژگان و عبارات مشکل و کشف معانی آنها تعریف کردهاند.6
این تعریف بسیار ضیقتر از تعریف پیشین است. ایضاح واژگان و عباراتِ مشکل، ترجمه است؛ نه تفسیر7. این موارد، اگر در استنباط و فهم مؤثر باشند، مقدمهی تفسیرند، نه خود تفسیر و اگر در مقدمهی تفسیر به کار نیایند، هیچ دخلی به تفسیر ندارند.8
-
تعریف مختار: تفسیر قرآن عوامل معرفتی خفای معانی قرآنی را از برابر انسان کنار میزند. معانی قرآنی نیز محدود نیستند و هر گونه دلالت مطابقی و تضمنی و التزامی که اسناد آن به قرآن از حجیت معرفتی برخوردار باشد، را شامل میشود. بنابر این، تفسیر علمی برای کشف هر معنایی است که با حجت از قرآن مستفاد است. علیرغم اختلاف الفاظ، به نظر میآید محققان بسیاری همین تعریف را مدنظر داشتهاند و بعید نیست که منظور گروه اول نیز همین تعریف باشد و واژهی مراد را در همین معنای عام به کار بردهاند.9
1رک: لسان العرب، مجمع البحرین، المفردات فی غریب القرآن، ذیل مادهی فسر.
2تسنیم، عبدالله جوادی آملی، ج1، ص52، مرکز نشر اسراء، 1378، چاپ اول.
3همان.
4طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1378 ش. داور پناه ابوالفضل، انوار العرفان فى تفسیر القرآن، ج1، ص، انتشارات صدر، چاپ اول، 1375 ش. بروجردى، سید حسین، تفسیر الصراط المستقیم، ج1، ص200، موسسه انصاریان، چاپ اول، 1416 ق. خویى سید ابوالقاسم، البیان فى تفسیر القرآن ص397،
5برای نمونه اگر تفسیر به مراد محدود شود، نکتهی یاد شده در این روایت تفسیری نباید تفسیر شمرده شود؛ در حالی که آشکارا نکتهای تفسیری است: عَنِ الْیَقْطِینِیِّ قَالَ قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ ع مَا تَقُولُ إِذَا قِیلَ لَکَ أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ شَیْءٌ هُوَ أَمْ لَا شَیْءٌ هُوَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ أَثْبَتَ عَزَّ وَ جَلَّ نَفْسَهُ شَیْئاً حَیْثُ یَقُولُ قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُم ( مجلسی، ج3، ص263)؛ زیرا مراد، حتی اگر متعدد باشد، پیرامون موضوع کلام است، نه امور خارج از موضوع و موضوع کلام در این آیه شهادت بر رسالت است، نه شیئیّت خداوند.
6مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص9، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424 ق. میرزا خسروانى، على رضا، تفسیر خسروى، ج1، ص18، انتشارات اسلامیه، چاپ اول، 1390 ق. کاشانى، ملا فتح الله، زبدة التفاسیر، مقدمهی سیّد إسماعیل مهری، مقدمه، ص14، بنیاد معارف اسلامى، چاپ اول، 1423 ق. ملاحویش آل غازى، عبدالقادر، بیان المعانى، ج1، ص15، مطبعة الترقى، چاپ اول، 1382ق.
7لازم نیست ترجمه از زبانی به زبان دیگر باشد؛ فرهنگهای لغت یک زبانه، ترجمهی واژگان به همان زبان مبدءاند.
8تفسیر صراط المستقیم، ج1، ص202.
9ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج1، ص11، بیروت، مؤسسة التاریخ، 1420، چاپ اول. خمینى، سید مصطفى، تفسیر القرآن الکریم ج1، ص4، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، چاپ اول، 1418 ق. گنابادى سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، ج1، ص12، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1408 ق. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج1، ص4، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه، قم، چاپ پنجم، 1417 ق. زبدة التفاسیر، مقدمه، ج1، ص6.