آیا دنیا بد است؟
امیرالمؤمنین (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وقتی شنید کسی از دنیا بد میگوید، چنین پاسخ داد:
أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا، الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا، [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا! أَ [تَفْتَتِنُ] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْیَا، ثُمَّ تَذُمُّهَا؟! أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیْهَا أَمْ هِیَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَیْکَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْکَ؟ أَمْ مَتَى غَرَّتْکَ؟ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى؟ أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى؟ کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ وَ کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ؛ تَبْتَغِی لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ؛ غَدَاةَ لَا یُغْنِی عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ وَ لَا یُجْدِی عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ، لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِکَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ. وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ. إِنَ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا؛ وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا؛ وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا؛ وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا. مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ. اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ. فَمَنْ ذَا یَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَیْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا؟ فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ؛ رَاحَتْ بِعَافِیَةٍ وَ ابْتَکَرَتْ بِفَجِیعَةٍ تَرْغِیباً وَ تَرْهِیباً وَ تَخْوِیفاً وَ تَحْذِیراً. فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ذَکَّرَتْهُمُ الدُّنْیَا [فَذَکَّرُوا] فَتَذَکَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا.1
اى نکوهندهی دنیا، فریفته به نیرنگاش، شیفتهی یاوههایش! آیا تو پس از آن با دنیا فریب خوردهای، به نکوهشاش پرداختهای؟ تو بر دنیا دعوی جرم دارى، یا بر دنیا است که بر تو دعوى جرم کند؟ دنیا کِى تو را هوایی کرد؟ یا تو را کِی فریبت داد؟ آیا با خفتنگاههاى پوسیدهی پدرانت؟ یا با خوابگاههاى زیر خاک مادرانت؟ چه دردمندانی که با دستهایت درمان کردی و چه بیمارانی که با دستهایت در بستر کردی؛ سلامتیشان را خواهان گشتی و از پزشکان نسخه برایشان بردی. اما فردا روز دارویت آنان را بینیازشان نکرد، و گریهات آنان را سودى نداد. مهر تو به آنان سودی نداد، آنچه تو میخواستی، بهرهی آنان نشد، و با نیرویت بیمارى از آنان دور نشد. دنیا برای تو مَثَلی از حال او برای حال تو و از مرگ وى برای مرگ تو پرداخت. هر که دنیا را راستگو بشمارد، دنیا برایش خانهی راستى است، و هر که از آن فهم یابد، برایش خانهی تندرستى است، و برای هر که از آن توشه بردارد، خانهی دارایی است. براى کسى که از آن توشه اندوخت، و برای هر که با آن پند گیرد، خانهی پند است. دنیا نیایشگاه دوستان خدا، و نمازگاه فرشتگان او، و فرودگاه وحى خدا و تجارتخانهى بندگان خاص او است. آنان در آن رحمت را به دست آوردند و در آن بهشت را سود بردند. پس کیست که از دنیا بد میگوید، در حالى که دنیا اعلام ناسازگاری کرده، و فریاد جدایی انداخته و خود و کسان خود را خبر مرگ داده. گزند خود را نمونهای از گزند نمود و با شادمانهایش آنان را به شوق شادمانی انداخت. شب به سلامت گذشت و بامداد با اندوه سخت برگشت، برای برانگیختن و بیم دادن و ترساندن و پرهیز دادن. پس فردا که روز پشیمانى است، مردمى بد گوى او شوند و روز رستاخیز مردمى او را بستایند. دنیا به یادشان آوَرْد و یادآور شدند؛ با آنان سخن گفت و آنان او را راستگو شمردند؛ و پندشان داد و از او پند پذیرفتند.
1نهج البلاغة (صبحی صالح)، ص 493، حکمت 127.