تعریف ارزش
واژهی ارزش در اخلاق، جامعهشناسی و اقتصاد از واژگان کلیدی است. در هر سه حوزه، این مفهوم عامل محرک شناخته میشود. ارزش اخلاقی یک عمل انسان اخلاقی را به گزینش آن تحریک میکند و ارزش اجتماعی یک عمل انسان اجتماعی را به گزینش آن تحریک میکند و ارزش اقتصادی یک عمل انسان اقتصادی را به گزینش آن تحریک میکند.
در اقتصاد ارزش را چنین تعریف کردهاند:ارزش عبارت است از اهمیتی که شخص برای کالا یا خدماتی خاص قایل است؛ چه برای استفادهی بیواسطه و چه برای تبدیل به کالا یا خدمتی دیگر1. هم چنین، میتوان گفت مقداری از چیزی که در برابر خدمت یا کالای دیگر مبادله میشود، ارزش آن خدمت یا کالا است2.
در جامعهشناسی مفهوم ارزش گستردگی بیشتری دارد. در جامعهشناسی ارزش به مجموعهای از امور مادی و معنوی گفته میشود که مورد توجه افراد جامعه بوده و هنجارها، افکار و گرایشهای غالب در جامعه پیرامون آنها شکل میگیرد. واژهی کلیدی در برخی از این تعریفها، مطلوبیت است:
خانم کلوکهون … این واژه را چنین تعریف میکند: «ارزش یک تصور و درک (Conception) برای … یک فرد یا … یک گروه است، دربارهی مطلوبیت (desirable) که بر روی انتخاب (selection) روشها، ابزار و عمل تأثیر میگذارد». کلوکهون تأکید میکند که این فرآیند دارای سه بعد است: بعد احساسی (affective) (=مطلوبیت)، بعد شناختی (cognitive) (=درک) و بعد تصمیمگیری و اجرای خواسته (conoative) (=انتخاب)3.
بروس کوئن تأکید کلوکهون بر احساسی بودن مطلوبیت را صریحتر آورده است: «ارزشها احساسات ریشهدار و عمیقی است که اعضای جامعه در آن شریکاند. این ارزشها اعمال و رفتار جامعه را تعیین میکند. (کوئن)». اما برخی دیگر از جامعهشناسان ارزش را با مقبولیت تعریف میکنند که هویت اجتماعی در آن آشکارتر است:
ارزشهای اجتماعی در حقیقت مفاهیمی است که برای افراد یک جامعه معین با ارزش و مقبول میباشند4. ژان کازنو مردم شناس فرانسوی مینویسد: «عقاید، هنجارها، شناساییها، فنون و اشیای مادی که افکار و گرایشها در پیرامون آن شکل گرفته و به تجربه رسیدهاند، ارزشهای اجتماعی یک گروه را تشکیل میدهند... ارزشهای اجتماعی عبارت از چیزهایی است که موضوع پذیرش همگان است... هر امری و هر چیزی، اعم از مادی یا معنوی که در جامعه دارای قدر و قیمت باشد و نیازهای مادی یا معنوی انسان را برآورده کند یا هر چیز گرانبها و سودمند از جملهی ارزشهای اجتماعی است... وقتی مسئلهی قضاوت ارزشی یا ارزشیابی اجتماعی مطرح میشوند، عملاً مقایسهی میان بهتر و بدتر صورت میگیرد5.
برخی دیگر نیز در تعریف ارزش به مفهوم اخلاقی ارزش نزدیک میشوند:
واژهی ارزش نیز مانند بسیاری از واژههای جامعهشناسی دارای معناهای بیشماری است. وجه مشترک تعریف از طرف بسیاری از جامعهشناسان و مردمشناسان تصدیق این حقیقت است که ارزشها عبارت از نتیجهی غایی هدفها و مقاصد کنش اجتماعی است. ارزشها چندان مربوط به اصول موجود نیست؛ بلکه مربوط به اصول آرمانی است. یعنی در حقیقت ارزشها گویای احکام اخلاقی هستند.6
به نظر میرسد که ارزش در جامعهشناسی چیزی بیش از اصول اخلاقی باشد؛ اما در عین حال، نمیتوان آن را احساس یا عرفها و مقبولات عمومی دانست. اصطلاح جامعهشناختی ارزش، از کاربرد لغوی ارزش گرفته شده است. مردم در گفتگوهای عادی از ارزش چیزهای بسیاری سخن میگویند. کالاها و خدمات، اشیای تاریخی، نمادهای ملی، سرزمین، عناصر فرهنگ، قواعد اخلاقی و امور بسیار دیگر از اموری هستند که از ارزش آنها در جامعه سخن میرود. در جامعه، از ارزشهایی سخن به میان میآید که فردی، گروهی، سازمانی، جامعهای یا فرهنگی آنها را دارد یا اظهار میکند یا پیگری میکند. بر این اساس، میتوان گفت که مفهوم ارزش در جامعهشناسی همارز با مفهوم لغوی آن است.
در کاربرد لغوی، ارزش اسم مصدر ارزیدن است؛ ارزیدن در برابر پرداخت هزینه. در جامعهشناسی ارزش به معنای وصفی به کار میرود؛ نه اسم مصدری. بر این اساس، در جامعهشناسی ارزش عبارت است از هر چیزی، اعم از مادی و معنوی، که کسب آن یا حفظ آن به پرداخت هزینهای بیاَرزد. ارزش با میزان چنین هزینهای تعریف میشود و این هزینه نیز اعم از مال، جان، زمان، احساس یا عِرض در نظر گرفته میشود. ممکن است برخی ملاک شناخت و درک ارزش را احساس یا عرف بدانند. اما در رویکرد حقیقتگروانه ملاک ارزش نمیتواند امری جز حقیقت باشد.
معمولاً گمان بر آن است که ارزشگذاری اخلاقی امتیازبندی پدیدههای اختیاری از خوب تا بد است. به همین جهت، حسن و قبیح (خوب و بد) محمولهای ارزشی اساسی در اخلاق به شمار میآیند. اما معیارهای ارزشگذاری دیگری نیز وجود دارد. در قرآن کریم و روایات محمولهای ارزشیای چون خیر و شر، حق و باطل، سعادت و شقاوت، طیب و خبیث دیده میشود. اساسیترین تفاوت این زوجهای ارزشی با زوج ارزشی حسن و قبیح در موضوع آنها است. برای نمونه، خیر و شر یا حقّ و باطل به هر پدیدهای حمل میشود؛ اما حسن و قبیح تنها به پدیدههایی که منشأ اختیاری دارند.
1محتشم دولتشاهی، طهماسب، فرهنگ اصطلاحات اقتصادی، ص192، مؤلف، چاپ اول، 1369.
2نخعی آغیمونی، منیژه و نجارزاده، رضا، واژههای کلیدی اقتصاد، ص294، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، چاپ اول، 1382.
3رفیعپور، فرامرز، آناتومی جامعه، مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی، ص268، شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، 1382.
4گلابی، سیاوش، اصول و مبانی جامعهشناسی، ص95، نشر میترا، چاپ نهم، 1378.
5مبانی جامعهشناسی، ص199.
6اینکلس، الکس، جامعهشناسی چیست؟، مشفق همدانی، ص114، کتابهای سیمرغ، چاپ اول، 1353.