پرسش هایی برای تأمل10: مسایل دانشجویان و طلاب علوم انسانی
یک دانشجوی نمونهی علوم انسانی را تعریف نمایید.
برخی معتقدند برای کمیت دانشجو برنامهریزی خاصی لازم نیست. این مسئله به طور طبیعی حل میشود. هر گاه ظرفیت دانشگاهها بالاتر از ظرفیت بازار کار شد، خود به خود ظرفیت اضافی دانشگاه خالی مانده و دانشگاه با بازار کار متعادل خواهد شد. در برابر برخی دیگر بر برنامهریزی در این مورد و پیشبینیهای لازم اصرار دارند و نظم طبیعی در این مورد را قابل اتکا نمیشناسند. نظر شما چیست؟
آیا برای دانشجویان علوم انسانی معتقد به سهمیهبندی جنسیتی هستید؟ چرا؟ اگر موافقید، معیار سهمیهبندی چه باید باشد؟
آیا کنکور به شیوهی موجود میتواند شرط کافی برای انتخاب دانشجو مستعد جهت علوم انسانی به شمار آید؟ اگر چنین نیست، چه پیشنهادهایی دارید؟
با توجه به اقتضائات خاص علوم انسانی و تعامل آن با دین، فرهنگ، اقتصاد و سیاست، آیا برای انتخاب دانشجوی رشتههای علوم انسانی در سطوح کارشناسی ارشد یا دکتری گونهای استعلام سیاسی یا عقیدتی را مجاز میشمارید؟ در هر صورت چرا و اگر موافقید، این استعلام در چه محورهایی باید باشد؟
جذب دانشجویان خارجی در رشتههای علوم انسانی با چه شرایطی مفید و مطلوب است؟ از جهت استعداد، ملیت، دین، وابستگیهای ایدئولوژیک، جنسیت و مانند اینها؟