پرسشهایی برای تأمل 16: موانع پژوهش و نظریهپردازی در علوم انسانی در ایران
آیا در قوانین و آییننامههای پژوهشی مواردی وجود دارد که مانع پژوهش و نظریهپردازی در حوزهی علوم انسانی شوند؟ اگر چنین مواردی وجود دارد، بیشتر مربوط به ذات آن قوانین و آییننامهها است یا مربوط به تفسیر و شیوهی اجرا؟ پاسخ این پرسش با ذکر نمونههای مناسب دقت لازم را خواهد داشت.
آیا تأکید روی مدرک تحصیلی را مانع پژوهش میشمارید؟ در مقایسه بین مدرک تحصیلی و آثار پژوهشی کدام یک باید شرط ذاتی برای انتخاب پژوهشگر در مؤسسات پژوهشی علوم انسانی باشد؟
در مؤسسات پژوهشی، جهتگیری رابطهی بخش اداری مالی با بخش پژوهشی تحکیم موانع است یا رفع موانع؟ پاسخ به این پرسش و تحلیل دقیق نیازمند یک نگاه میدانی است.
چه موانع فرهنگی برای پژوهش و نظریهپردازی در حوزهی علوم انسانی وجود دارد؟
آیا در جامعه درک درستی از جایگاه پژوهشی سیاسی وجود دارد؟ نادرست بودن چنین درکی چه تأثیری در فرآیند پژوهش دارد؟
چه عواملی موجب میشود نهادها و مراکز تصمیمگیری در سیاست، از کلان تا خرد، احساس نیاز به پژوهش و نظریهپردازی نداشته باشند؟
ترس از پژوهش در چنین نهادهایی چگونه رسوخ میکند و چه آثاری دارد؟
با توجه به تعامل خاص علوم انسانی با نهادهای دین، فرهنگ، اقتصاد و سیاست، این نهادها در چه شرایطی تبدیل به مانع پژوهش و نظریهپردازی در علوم انسانی میشوند؟
آیا پژوهشگران علوم انسانی در عرصهی پژوهش و نظریهپردازی از ناحیهی نهادهای امنیتی احساس امنیت کافی دارند؟
سفارشی بودن پژوهش یعنی چه؟ چه آثاری در فرآیند پژوهش و نظریهپردازی دارد؟
عوامل شخصیتی و روانی ترس و عدم جسارت کافی برای پژوهش و نظریهپردازی در علوم انسانی کداماند؟
غرور و تکبر علمی به تولید علم منجر میشود یا مانع تولید علم است؟
خودسانسوری یعنی چه؟ چه تأثیری در پژوهش و نظریهپردازی دارد؟
آیا درک درستی از مسایل و مشکلات سیاسی وجود دارد؟
تأثر از مبانی معرفتی غربی در چه شرایطی مانع تولید علم در علوم انسانی میشود؟
آیا در پژوهشگران علوم انسانی مرعوبیت در برابر غرب دیده میشود؟
آیا کمبود متخصص در حوزههای مختلف علوم انسانی و افراد متمحض در پژوهش و نظریهپردازی در علوم انسانی جدی است؟ آیا آمار رسمی مناسبی در این مورد وجود دارد؟
کمبود منابع انسانی تنها در کمیت پژوهش مؤثر است یا در کیفیت آن هم مؤثر واقع میشود؟