پرسشهایی برای تأمل 27: مناسبات علوم انسانی با بدنه جامعه در ایران
یکی از معضلات علوم انسانی در ایران آن است که به شدت میان نظام اجتماعی (اعم از فرهنگ، سیاست و اقتصاد) و علوم انسانی مطرح در دانشگاهها فاصله وجود دارد. به نظر شما، علت اصلی آن چیست؟ دانشگریزی کارگزاران نظام اجتماعی یا تعارض ایدئولوژیک میان علوم انسانی دانشگاهها با نظام اجتماعی یا کارآمد نبودن این علوم در عرصهی واقعی جامعه؟
همین مشکل میان علوم انسانی حوزوی و نظام اجتماع نیز وجود دارد. در این جا علت اصلی چیست؟
آیا علوم انسانی امروز ایران، دانشگاهی یا حوزوی، به مسایل نظام اجتماعی ایران توجه کافی دارد؟ در هر صورت، چرا؟
چشمانداز مطلوب مناسبات علوم انسانی با نظام اجتماعی را چگونه است؟
چه سیاستی را برای رسیدن به این چشمانداز مطلوب پیشنهاد میکنید؟
آیا علوم انسانی امروز ایران به زندگی روزمرهی مردم توجه دارد؟ در هر صورت، علل آن چیست؟
آیا مردم در اخذ مواضع فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی خود به علوم انسانی حوزوی یا دانشگاهی توجه دارند؟
آیا ترویج و آموزش عمومی علوم انسانی برای مردم، در زندگی روزمرهی آنها مفید است و میتواند به تغییرات مثبتی منجر شود؟
چشمانداز مطلوب رابطهی میان زندگی روزمرهی مردم و علوم انسانی حوزه و دانشگاه را چگونه است؟