اجزای مقالهی پژوهشی و اصول نگارش آنها
چکیده
تعریف: چکیده عصارهی مقالهی پژوهشی است که با خواندن آن اطلاعات اساسی در خصوص پژوهش به خواننده منتقل میشود.
اهمیت: چکیده در پایگاههای اطلاع رسانی اینترنتی قرار میگیرد و خواننده با آن به محتوای مقاله را پی میبرد و تصمیم بگیرد که مقاله را بخواند یا نه.
زمان نگارش: دو نوع چکیده: پیش از نگارش مقاله و پس از نگارش مقاله.
اجزای چکیده: ۱) هدفها؛ ۲) پرسشها؛ ۳) روشها (در صورت جالب بودن)؛ ۴) یافتهها (یا چیزی که قصد یافتن آنرا داشتهاید)؛ 5) معنی هر یک از یافتهها (به صورت شفاف و واضح).
ادبیات چکیده: در چکیده با بیانی گذشتهنگر: ۱) ابتدا موضوع و یا هدف پژوهش؛ ۲) آنگاه روش پژوهش که شامل جامعه، نمونه، روش اجرا، زمان و مکان اجرای پژوهش و ابزار جمعآوری دادهها است؛ ۳) سپس شرح تحلیل یا نتایج کلی پژوهش انجام میگیرد. طول چکیده بستگی به سیاستهای خاص هر مجله دارد (معمولاً 100 تا 250 کلمه).
توصیهها: ۱) از کلمات اختصاری استفاده نشود. ۲) از اشکال و جداول استفاده نشود. ۳) از عبارات ساده و قطعی استفاده شود. ۴) جملات طوری نگارش نشود که نیاز به ذکر منبع و آدرس باشد. ۵) خلاصه، دقیق، روشن و بدون ابهام باشد. 6) تعبیر و تفسیر یافته بر اساس اهمیت، کاربرد و استنباط از آنها ذکر شود. 7) مطالب چکیده باید فقط به صورت گزارش (بدون ارزشیابی و نقد) از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضی تهیه شود. 8)از عباراتی مثل "اهمیت یافته ها در این مقاله بحث شده است..." استفاده نشود. 9) از ذکر هرگونه توضیح اضافی خودداری شود. 10) از بیان مطالبی که در مقاله نیامده خودداری شود. 11) اگر در مجله، قوانین و ضوابط خاصی برای نوشتن چکیده در آن ذکر شده، رعایت شود.
واژگان کلیدی
تعریف: واژگان کلیدی کلماتیاند که اصل مقاله بر اساس آن نوشته شده است. واژگان کلیدی در جستجوها به عنوان پل ارتباط بین جستجوگر و مطلب قرار گرفته و خواننده را به محتوا میرساند. عنوان مقاله و موضوع آن در صورتی که جمله نبوده و مرتبط باشند، کلیدواژه محسوب میشوند.
ادبیات کلیدواژگان: اسم ساده، ترکیبات وصفی و اضافی.
تعداد کلیدواژگان: معمولاً با توجه به حجم و محتوای مقاله، 3 تا 7 واژهی کلیدی در هر مقاله
مقدمه
تعریف: مقدمه یک مقالهی پژوهشی کلیاتی است که محقق باید قبل از شروع بحث، آن را برای خواننده روشن نماید. رسالت اصلی مقدمه، بیان گویای انگیزهی پژوهشگر از انجام آن و بیان گویای ارزش مطالعهی مقاله برای خواننده است ـ محقق در بیان ارزش مطالعه نه کوتاهی و نه غلو کند.
ساختار مقدمه: ۱) دیدگاه درباره موضوع و اهمیت موضوع مقاله به منظور آشنایی خواننده و نفوذ در وی. ۲) بیان و معرفی مسئلهی تحقیق، اینکه این مقاله به دنبال کشف، حل، تبیین، تحلیل یا دستیابی به چیست، و تعریف متغیرهای تحقیق به صورت عملیاتی و تبیین زمینهی مسئله به صورتی مستند. ۳) اشاره به ضرورت انجام تحقیق و بیان منطق منجر به انجام پژوهش با پاسخ به این چنین پرسشهایی: آیا اهمیت پژوهش و یافتهها انتشار مقاله را توجیه میکند؟ آیا نتایج پژوهش توان تأثیر در پژوهشهای آینده، توان تغییر در اعتبار پژوهشهای گذشته، توان تأثیر در ارزش یا جهت پژوهشهای در حال انجام را دارد؟). ۴) اشاره به اهداف بنیادی و کاربردی تحقیق. ۵) بررسی سوابق پژوهشی که به طور مستقیم به موضوع تحقیق مرتبط است و اشاره به مراجع مرتبط و تبیین ارتباط مطالعات قبلی با تحقیق فعلی به خوبی (این سابقهشناسی باید در توجیه فرضیه مؤثر باشد). ۶) توضیح مختصر ساختار بدنهی مقاله، با بیانی آیندهنگر.
ادبیات: ۱) در بند اول مقدمه با هدف ایجاد انگیزه در خواننده، موضوع اصلی مقاله از طریق تبیین اهمیت و گستردگی آن معرفی میشود. ۲) از آوردن مطالب نامربوط یا با ارتباط ضعیف و دور با موضوع که موجب خستگی خواننده میشود، خودداری شود. ۳) طول مقدمه حداکثر دو صفحه یا 1/6 کل مقاله باشد (هر کدام که کمتر است). ۴) در مقدمه به نتایج حاصل از مطالعه اشاره نمیشود. ۵) حتیالامکان از افعال معلوم استفاده میشود. موضوعات پذیرفته و اثبات شده در مقاله با زمان حال ساده و پژوهشها و مطالعات قبلی با زمان گذشته بیان میشوند. ۶) در مقدمه نقل قول مستقیم کوتاه ـ کمتر از ۷ واژه ـ و داخل گیومه قرار میآید؛ نه بلند و به صورت چپچین. ۷) از ضمیر اول شخص «من» و افعال اول شخص استفاده نمیشود. ۸) متن مقدمه باید روان و خلاصه و نسبت به متن، با ادبیات کمتر تخصصی باشد. استفاده از مخففهای نادر یا نامانوس،علایم اختصاری بیمعنی یا اشاره به اصطلاحات، گزارشها یا مکانهایی که مخاطب «نمیداند»، او را از خواندن مقاله منصرف میکند. ۹) در نگارض مقاله، ابتدا مقدمه نگاشته میشود؛ اما در ضمن نگارش مقاله، اصلاحات لازم در آن مهم است. زیرا برخی از اطلاعات لازم برای مقدمه در ضمن نگارش بخشهای دیگر مقاله به دست میآید. ۱۰) تکرار واژگان کلیدی در مقدمه نه کم و نه زیاد باشد. ۱۱) همخوانی عنوان مقاله با تبیین موضوع و بیان مسئله در مقدمه مهم است. ۱۲) سیر ارایه مطلب در مقدمه از عام به خاص است. نویسنده، در هر بند مطلب را از جنبههای کلی شروع کرده و در ادامهی بند به جنبههای خاص میپردازد.
بدنه
تعریف: رکن مقاله این بخش است و پژوهش اصلی در این بخش انجام میشود. این بخش نتیجهی پژوهش مستدل، منسجم، ژرف و متمرکز در یک موضوع و در مسئلهای از آن با رویکرد مشخص با یک نوآوری ارزشمند در انتخاب موضوع، تدوین مسئله، انتخاب رویکرد، روش یا در نتایج و یافتهها است. این بخش بیان یافتههای علمی و نتایج اقدامات پژوهشی محققْ با بیانی موجه برای استفادهی تخصصی است.
ساختار: ساختار بدنه وابسته به موضوع و مسئلهی آن است.
اصول اساسی تدوین بدنه: ۱) استدلال در جای لازم و به قدر کافی، ۲) إسناد در جای لازم و به قدر کافی، ۳) نظم و انسجام، ۴) نظر به عنوان اصلی و موضوع در همهی مدت پژوهش، ۴) ارتباط لازم بین عناوین فرعیتر در فهرست، ۴) خلاقیت و نوآوری در محتوا به حدی که نگارش مقاله را توجیه نماید، ۵) توجه کافی نظریههای دیگر، اعم از رقیب و همراه و استناد به آنان
ادبیات: ۱) مختصر ومفید بودن، ۲) بهروز بودن، ۳) جامع بودن و توجهداشتن به ابعاد مختلف مسئله، ۴) جلوگیری از حاشیهروی افراطی، ۵) پرهیز از خلاصهگویی و موجزگویی تفریطی، 6) رعایت امانت حقوق مؤلفان، ۷) اجتناب از استناد دادن به صورت افراطی، 8) اجتناب از کلیگویی.
نتیجهگیری
تعریف: نتیجهی یک مقالهی پژوهشی بیان پیام موثر و واضح از کل کار انجام شده است. در این بخش پژوهشگر نظر و برداشت خود از محتوای مقاله و فواید خواندن آن را به خواننده میگوید و زحمات خود در نگارش مقاله را توجیه میکند. در این قسمت محقق به تفسیر نتایج ارائه شده میپردازد.
اجزاء: ۱) بیان خلاصهی مهمترین یافتهها، ۲) تبیین میزان ارتباط یافتههای حاصل از پژوهش با اهداف در نظر گرفته شده از انجام پژوهش، 3) تحلیل این نکته که آیا نتایج بدست آمده پاسخگوی سوالات یا فرضیات تحقیق هست یا خیر، 4) تعمیمپذیری یافتههای پژوهش، 5) بیان محدودیتهایی که تعمیمپذیری نتایج را محدود میکند؛ 6) اشاره به نقاط ضعف کار؛7) شما پیشنهادهایی برای انجام مطالعات بهتر و کاملتر در آینده با ارائهی حداقل یک عنوان مقالهی جدید (کوتاه، مناسب، زیبا و جذاب) مرتبط با مقاله حاضر برای نویسنده یا دیگر محققین؛ 8) پیشنهاد نقاطی که منتقد در صورت تمرکز بر آنها ممکن است انتقادات جالبی داشته باشد؛ مقایسهی نتایج به دست آمده از مطالعهی حاضر با نتایج سایر مطالعهها و ذکر دلایل احتمالی برای توافق یا عدم توافق بین نتایج، 8) داوری نهایی درباره اهمیت آن یافتهها از منظر عمق و گسترهی تأثیر آنها به همراه کاربردهای احتمالی آنها در زمینههای دیگر.
ادبیات: ۱) نداشتن تعصب و سوگیری غیرمنصفانه در نتیجهگیری بدون کوتاهی و بدون غلو؛ ۲) ارتباط دادن نتایج با مباحث مطرح شده در پیشینه؛ ۳) ارائه راهبردها و پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده؛ ۴) مشخصکردن نقش نتایج در پیشبرد علوم بنیادی و کاربردی و امثال آن؛ 5) نیازی به مطالب پیش زمینهای نیست؛ ۶) تأکید بر روی یافتههای مهم؛ 7) پرهیز از زیاده گویی، حتی در حد عباراتی چون: «در این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که...» یا «این مقاله توصیف کرد که...» یا «ما نشان دادیم که...». به جای این عبارتها، مستقیماً نتیجهی کار بیان شود؛ 8) پرهیز از بیان اطلاعات پیشزمینهای؛ 9) در نتیجهگیری فرض این است که خواننده، با خواندن مقاله، با اصطلاحات آشنایی کامل پیدا کرده است، بنابراین با راحتی بیشتر، از ادبیات تخصصی و اختصاصی استفاده میکند؛ 10) در صورت عدم دستیابی به تمام آن چیزی که انتظار داشتهاید، با واژههای چون «گرچه...»، «هر چند...» عدم دستیابی بیان شود، سپس با کلماتی چون «اما...» کارهایی بیان شود که میتوان در آینده برای رفع مشکلات موجود انجام داد.
منابع و مآخذ
۱) در شیوهی بیان سیاستهای هر مجله باید رعایت شود؛ ۲) در تفکیک زبان منابع دو روش وجود دارد: الف) تفکیک همهی زبانها از هم، ب) منابع فارسی و عربی با هم و منابع لاتین با هم؛ 3) حتیالامکان از منبع دست اول استفاده شود، مگر در صورت عدم دسترسی و اعتبار کافی منبع دست دوم؛ 4) کثرت منابع خوب است؛ اما مقالهی پژوهشی نباید با مقالهی دانشنامهای خلط شود.