قطع معرفتی و قطع روانی
با توجه به دو عامل اساسی استدلال و ویژگیهای شخصیتی- روانی در حصول قطع، میتوان قطع را به دو نوع معرفتی و روانی تقسیم کرد. اگر عامل اساسی حصول قطع به یک خبر، استدلال باشد، آن قطع، قطع معرفتی خواهد بود؛ اما اگر در حصول قطع عوامل شخصیتی دخالت کنند، آن قطع، قطع روانی است. باید توجه داشت که قطع، فی نفسه، یک حالت روانی است، نه معرفتی. بنابر این، وصف قطع به معرفتی یا روانی در این تقسیم، به اعتبار عامل حصول آن است، نه به اعتبار ذات آن.
چند تفاوت اساسی میان دو قسم قطع وجود دارد:
-
قطع روانی با تأمل در موضوع آن و با شک دستوری قابل زوال است؛ اما قطع معرفتی با تأمل در موضوع آن و با شک دستوری زوال نمیپذیرد. بلکه بنابر قول به ذومراتب بودن قطع، تقویت نیز میشود.
-
قطع معرفتی پس از فحص تام از دلیل و روشنی کافی معلوم حاصل میشود؛ اما قطع روانی پیش از آن حاصل میشود.
-
قطع روانی با تغییر حالات روانی، تحول در ویژگیهای شخصیتی، انقلابهای اجتماعی، سفر به جوامعی با فرهنگ کاملاً متفاوت و اموری مانند اینها زایل میشود؛ اما قطع معرفتی با چنین اموری قابل زوال نیست.
-
قطع معرفتی تنها با تشکیک در دلایل زایل میشود؛ اما قطع روانی ممکن است با تشکیک در دلایل زایل نشود؛ بلکه قاطع برای حفظ قطع خویش به بهانههایی اکتفا میکند.
-
قطع معرفتی با ظن، شک یا حتی جحد روانی قابل جمع است؛ به این معنا که شخص اگر چه از جهت دلایل نسبت به صدق خبر نمیتواند تردیدی داشته باشد، اما چون باور به آن را به گونهای نامطلوب میپندارد، تلاش دارد تا حد امکان، آن را باور نکند؛ چنان که در قرآن کریم میفرماید: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا1. اما قطع روانی با ظن، شک یا جحد روانی جمع نمیشود.
1آن را از روی ستم و خودبزرگبینی انکار کردند، در حالی که یقین به آن داشتند (النمل : 14)