اسماء الحسنی 21: السمیع البصیر
«سمیع» یعنی شنوا. او السمیع است، زیرا هر سخنی را میشنود، اگر چه برای ما غیر قابل شنیدن است.
ما وقتی به سخنی گوش دهیم، نمیتوانیم سخن دیگر را هم گوش کنیم. اما السمیع اینطور نیست. شنیدن سخنی او را از شنیدن سخن دیگر بازنمیدارد.
او السمیع است، اما نه با گوش. او برای شنیدن نیازی به گوش ندارد؛ برای اینکه او أحد است و چشم و گوش و دست و پا و ... ندارد.
«بصیر» یعنی بینا. او البصیر است؛ چون هر چیز، هر کس و هر کاری را میبیند؛ اگرچه برای ما قابل دیدن نباشد. هیچ چشمی او را نمیبیند، اما او همه را میبیند.
او البصیر است، اما نه با چشم. او برای دیدن نیازی به چشم ندارد؛ برای اینکه او أحد است و چشم و گوش و دست و پا و ... ندارد.
البصیر هر چیزی را، در هر جا که باشد، میبیند؛ چه در بالای آسمانها و چه در زیر صخرهها در وسط کوههای بزرگ. تاریکیهای زیر دریاها یا زیر کوهها مانع دید او نمیشوند.
البصیر همه چیز را در هر زمان میبیند. او همانطور که همه چیز را وقتی هستند، میبیند، آنها همانطور پیش از به وجود آمدن میبیند و نیز همانطور پس از نابودی هم میبیند.
السمیع سخن دل ما را میشنود. او قبل از اینکه گوینده ای سخنی بگوید، سخن او را میشنود. او میشنود که همهی موجودات در زمین و آسمان، از خاک و سنگ و گیاهان تا ملائکه مقرب همه سبحان الله میگویند. او دعای دردمندان، ناله ضعیفان و گریه یتیمان را میشنود. او نعرههای مستان و فریاد ستمگران و وسوسهی شیطان را میشنود. آنگاه در قیامت به حق میان حق و باطل داوری میکند.
البصیر کار نیک نیکوکاران را میبیند. او کارهای زشت بدکاران را هم میبیند. البصیر مظلومیت ضعیفان، اشک یتیمان، گرسنگی فقیران و درد مریضان را میبیند. البصیر ظلم ستمگران، گردنهای کلفت پول پرستان، سیری شکمچرانان و رفاهطلبی بیدردان را میبیند. او همه را میبیند؛ آنگاه در قیامت به حقّ میان مردم حکم میکند.