ویژگیهای فعل الهی
افعال الهی، به صرف اراده، بدون نیاز به الحاق امری دیگر، محقق میشوند1 و فعل از اراده تخلفپذیر، تعجیزبردار و عصیانگر نمیتواند باشد2:
إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (نحل : 40)
هر گاه چیزی را خواهیم، به او فقط میگوییم: باش؛ پس میشود.
فعل الهی، بیپیشینه و بدون هر گونه مادهی قبلی است و صرف فاعلیت حق تعالی در پیدایش فعل کفایت میکند:3
َ أَنَّ کُلَّ صَانِعِ شَیْءٍ فَمِنْ شَیْءٍ صَنَعَ وَ اللَّهُ الْخَالِقُ اللَّطِیفُ الْجَلِیلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لَا مِنْ شَیْءٍ.4
همانا هر سازندهی چیزی، ساختهاش را از چیزی میسازد؛ در حالی که آفریدگار لطیف جلیل میآفریند و میسازد، اما نه از چیزی.
فعل الهی در زمان نیست و از زمان و زمانیات برتر است.
فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَکَاتِ وَ الْآلَة.5
فاعل است، اما نه به معنای حرکات و ابزار.
به دو اعتبار میتوان به فعل الهی نظر کرد: اعتبار وحدت در کثرت و اعتبار کثرت در وحدت6. آیهی «إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» به اعتبار اول نظر دارد. هم چنین امیر المؤمنین علیه السلام به همین اعتبار چنین اشاره دارد: «الَّذِی بِکَلِمَتِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ اسْتَقَرَّتِ الْأَرْضُ الْمِهَادُ وَ ثَبَتَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی وَ جَرَتِ الرِّیَاحُ اللَّوَاقِحُ وَ سَارَ فِی جَوِّ السَّمَاءِ السَّحَابُ وَ قَامَتْ عَلَى حُدُودِهَا الْبِحَار فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِین»7. اطلاق واژگانی چون کلمات و کتاب به عالم آفرینش در آیات و روایات نیز نظر به فعل الهی به اعتبار کثرت در وحدت است8. بر این اساس، توحید افعالی را از دو مبدأ میتوان تبیین کرد: به اعتبار کثرت فعل در عین وحدت آن و به اعتبار وحدت فعل در عین کثرت آن. قاضی سعید قمی نیز مینویسد:
بدان که توحید افعالی را بر دو وجه میتوان فهمید: اولی، که میان ارباب توحید از عارفان محقق شایع است و این است که هر فعلی که در عالم آفرینش از هر فاعلی صادر میشود، در حقیقت متعلق به خدای سبحان است. ... دومی این است که چنان که فاعل به بیان گفته شده واحد است، فعل نیز واحد است و این معنا شایستهتر است که مراد از این توحید باشد؛ چرا که همانند مفاد توحید ذات و صفات است که متقدم بر این توحیدند.9
در اینجا تنها به ذکر نکتهای از حکیم سبزواری در باب توحید فعل اکتفا میشود:
اگر مردم این گفتهی حکما، یعنی از واحد جز واحد صادر نمیشود، را در مییافتند، از نیام اوهامشان شمشیرهای اعتراضهایشان را بر آنان بیرون نمیکشیدند. از جملهی اعتراضها این که از این قاعده تفویض لازم میآید؛ چون از جزئیات تفصیل این قاعده این است که واحد حقیقی عقل را ایجاد میکند و به زعم آنان امر ایجاد را به او تفویض میکند. ولی این بهتانی است که بر حکما بستهاند؛ چرا که مغزای مراد آنان جز این اشارهی حق تعالی نیست که: وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَة (القمر : 50) و آن امر همان وجود منبسطی است که جز با تکثر موضوعات متکثر نمیشود. آشکار است که این کلمه همهی کلمات را دربر دارد و صدورش صدور همهی وجودات است. اگر مراد از آن (امر واحده) عقل باشد، پس عقل نیز بر همهی عقول، بلکه بر همهی فعلیات شامل است. به این جهت است که در تحقیق گفتهاند در وجود جز خدا مؤثری نیست. اما در مقام بیان صدور وجودات از او به ترتیب و نظام، اعتبار سنخیت اهمال نگشته و روشن شده که صادر اول از از واحد به وحدت حقهی حقیقیه ناچار باید واحد به وحدت حقه، ولی حقهی ظلیه باشد، نه واحد به وحدت عددی محدود.10
1جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، ص379، اسراء، چاپ سوم، 1386.
2توحید در قرآن، ص381.
3توحید در قرآن، ص383.
4شیخ صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه، التوحید، ص61، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1398ق.
5نهج البلاغة (صبحی صالح)، خطبهی اول، ص40، دار الهجرة (نرم افزار منهج النور)، قم، بیچا، بیتا.
6شرح دعاء السحر، ص51 و 52 (پاورقی).
7شیخ صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص514، انتشارات جامعه مدرسین قم، چاپ سوم، 1413ق. همان که به کلمهی او آسمانهای هفتگانه برپا گشت و زمین فرشگون را آرامید و کوههای استوار را بر آن قرار داد و بادهای بارور کننده را روان کرد و ابرها را در آسمان سیر داد و دریاها را در اطراف زمین برپا داشت. پس آفرین باد بر خدای پروردگار جهانیان را.
8امام خمینی (ره) در تفسیر عبارت «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ کَلِمَاتِکَ بِأَتَمِّهَا وَ کُلُّ کَلِمَاتِکَ تَامَّةٌ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِکَلِمَاتِکَ کُلِّهَا» از دعای سحر در این مورد، بحث مبسوطی دارند.(شرح دعاء السحر، ص51 تا 63).
9قاضی سعید قمی، محمد بن محمد، شرح توحید الصدوق، ج1، ص397ـ396، مؤسسة الطباعة و النشر، چاپ اول، 1425ق.
10شرح غرر الفوائد یا شرح منظومه حکمت، ص170.