علمی بودن
در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (همانا خداوندداشتههای یک گروه را دگرگون نمیکند تا آنگاه که آنچه را در خودشان است دگرگون کنند. الرعد : 11)». آیا یک جامعهشناس در تحقیقات علمی خود میتواند به این آیه استناد کند؟ کمتر کسی از جامعهشناسان به این پرسش پاسخ مثبت میدهد و استناد به وحی را «غیر علمی» تلقی میکنند. در برابر دیده میشود که مفسران و برخی اندیشمندان مسلمان ذیل همین آیه و با استناد به آن نتایج جامعهشناختی میگیرند و البته آن را «علمی» نیز تلقی میکنند. منشأ این اختلاف در کجا است؟
قبل از پاسخ به این پرسش لازم است نکتهای در باب معنای «علمی بودن» بیان شود. برخی از نویسندگان تصور میکنند که اطلاق واژهی «علمی» بر علوم تجربی یک اصطلاح است. گفته شده است که science به معنای خاص علوم تجربی است و knowledge به مطلق معرفت گفته میشود. اما این تصور به نظر درست نمیآید؛ زیرا با مراجعه به متون انگلیسی روشن میشود کهscience به همان معنای knowledge استفاده میشود و حتی از علم الهی با واژهی science یاد میشود.1 پوزیتیویستها بر آن شدند که هر گزارهای که به نحو تجربی تحقیقپذیر نباشد، علمی نیست و واژهی science را تنها بر علوم تجربی اطلاق کردند و با گسترش پوزیتیویسم این اطلاق نیز عمومیت یافت. در واقع، این اطلاق تنها تحدید حوزهی معنا با اصطلاحسازی نبود؛ بلکه تحدید حوزهی مصداقی علم بود؛ اما شگفتانگیز این بود که مخالفان پوزیتیویسم این تحدید را، به گمان اصطلاح بودن، پذیرفتند. بنابر این، اگر بر مفاد آیهی یاد شده «علمی» اطلاق نمیشود، به این معنا است که از آیهی مذکور معرفتی نسبت به واقع حاصل نمیشود. پیش از آنکه دربارهی صحت و سقم چنین ادعایی بحث شود؛ روشن است که علمی شمردن مفاد آیه وابسته به موضع مکتب معرفت شناختی است که پژوهشگر برای خود برگزیده است.
1برای نمونه، به فرهنگ 20 جلدی آکسفورد، ذیل واژهی science مراجعه شود.