تعریف علم منطق از منظر ابنسینا
ابنسینا در بخش منطق اشارات و تنبیهات نکتهای در غرض منطق آورده است که منطقدانان دیگر منطق را بر اساس آن تعریف کردهاند (اساساً میتوان منطق مسلمانان را منطق سینوی نامید): «المراد من المنطق أن یکون عند الإنسان آلة قانونیة تعصم مراعاتها عن أن یضل فی فکره»1 (مقصود از منطق این است که نزد انسان ابزاری قانونی باشد تا مراعات آن، او را از لغزش در فکر بازدارد).
اما ابنسینا این بیان را تعریف منطق نگرفته و بر اساس موضوع تعریفی از منطق ارایه میدهد:
فالمنطق علم یتعلم فیه ضروب الانتقالات من أمور حاصلة فی ذهن الإنسان إلى أمور مستحصلة؛ و أحوال تلک الأمور و عدد أصناف ترتیب الانتقالات فیه، و هیئته، جاریتان على الاستقامة، و أصناف ما لیس کذلک.2
پس منطق دانشی است که در آن اقسام انتقالات از امور حاصله در ذهن [معلومات تصوری و تصدیقی] انسان به امور مطلوب [مجهولات مطلوب تصوری و تصدیقی] و احوال این امور [ احوال تصورات و تصدیقات از آن حیث که از تصورات و تصدیقات معلوم میتوان به تصورات و تصدیقات مجهول رسید] آموخته میشود و نیز آشکار میشود که از اصناف انتقالات چه تعداد ترتیب و هیئتشان درست و چه تعداد نادرستاند.
1شیخ الرئیس ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ص1، نشر البلاغة - قم، چاپ: اول، 1375 ه ش.
2همان.