ماهیت ادراک
برای انسان، در مواجهه با پدیدههای محیط خود، حالات متنوعی پیش میآید؛ حالاتی چون رضایت یا خشم، آرامش یا اضطراب، شادی یا غم و نشاط یا افسردگی، جذب یا دفع، اخذ این یا آن تصمیم و اقدام مناسب با آن و.. . این حالات وابسته به ادراک محیط است. به تعبیر دقیقتر، توجه و التفات به واقعیت واسطهی میان حالت روانی و پدیدههای محیطی است.1 این حالات واکنشی روانی به خودِ پدیدههای محیطیاند، نه به علم به آنها؛ اما انسان تا زمانی که متوجه واقعیت نشود، واکنشی در برابر آن نخواهد داشت. آگاهی حقیقتی مشترک میان انسانها است.
حقیقت شناخت بسیط و ساده است؛ اما تعریف آن بسیار پیچیده و غامض است و یکی از علل آن همین بساطت ادراک است. مفاهیم بسیط قابل تحلیل به مفاهیم دیگر نیستند و تعریف آنها با لوازم ممکن است و در انتخاب اینکه کدام لازمه برای تعریف مناسب است، اختلاف بسیار پیش میآید. اما علت اصلی اختلاف دیدگاههای مکتبی دربارهی ماهیت ادراک است. تعریف چنین موضوعاتی به شدت وابسته به مکتب است. ادعا این نیست که واقعیت ادراک وابسته به دیدگاه مکتبی است؛ بلکه مدعا این است که اختلاف دیدگاهها منجر به اختلاف در تصویر و تعریف ادراک میشود. ورود به این اختلافات از حدّ این پژوهش خارج است.
اگرچه التفات اولیه و اجمالی امری ناگزیر است و هر کس در محیطی قرار گرفت، خواه ناخواه متوجه محیط خود خواهد شد؛ اما التفات ثانویه و تفصیلی به جزئی یا جهتی از محیط، امری ارادی است و هرکسی به چیزی و جهتی متوجه خواهد شد که میخواهد. همین امر یک منشأ اساسی تفاوت معرفتها نسبت به واقعیت خواهد بود.2 انگیزهها، شخصیت، آموختههای پیشین، تجارب و نیز ویژگیهای خاص اجزای محیط از عوامل مؤثر در گزینش التفات ثانوی است. شناخت با «توجه و التفات به واقعیت توأم با التفات به خودِ این التفات» تلازم ذاتی دارد. صورتبرداری ذهنی از واقعیت تنها با التفات به آن ممکن است؛ هر چند ضرورتی ندارد التفات به واقعیتی به صورتبرداری ذهن از آن واقعیت منجر شود.
1توضیح یک نکته لازم است. در زبان انگلیسی واژهی perception به معنای ادراک است، اما استعمال فلسفی آن در خصوص ادراک حسّی است. اما در اینجا واژهی ادراک به معنای معهود نزد اندیشمندان مسلمان به کار رفته و محدود به ادراک حسی نیست. در فضای اندیشمندان مسلمان، واژگان ادراک، علم، معرفت، شناخت و آگاهی در معرفتشناسی برای افادهی این معنا، به صورت مترادف به کار میروند؛ هر چند معنای لغوی این واژگان متفاوت است. هم چنین، مراد از محیط نیز فقط محیط طبیعی نیست؛ بلکه مراد هر چیزی، چه طبیعی و چه ماورای طبیعی، است که غیر از نفس بوده و بر آن تأثیر دارد یا از آن متأثر است.
2روشن است که این نحوه تفاوت معرفتها چیزی غیر از مدعای نسبیانگار خواهد بود. همچنین، ممکن است صورت ذهنی افراد مختلف از یک واقعیت نیز متفاوت باشد که این مسئله به تفصیل در مباحث آینده بررسی خواهد شد.