مفهوم خطاب شرعی
وقتی دو یا چند نفر باهم سخن میگویند، یک رابطهی کنش و واکنشی تفهیم و تفاهم میان آنان به وسیلهی الفاظ برقرار میشود. خطاب در این رابطه است که قابل تعریف میشود. وقتی گفته میشود «الف» «ب» را مخاطب قرار داده است، یعنی «الف» رو به «ب» که به او گوش سپرده، کرده و با «ب» به قصد افهام سخن بگوید. این همان فعل گفتاری است؛ یعنی فعلی که با گفتار انجام میشود و گفتار جزء ذاتی آن است.
خطاب را با توجه به منشأ صدور آن میتوان تقسیم کرد. مثلاً سخنانی که دو دوست رد و بدل میکنند، خطابهای دوستانه است. این نحوه خطابها استعلایی نیستند؛ یعنی فرض بر آن است که دو دوست در یک سطح با هم سخن میگویند. اما خطابهای بسیاری نیز استعلاییاند؛ برای نمونه خطاب فرمانده به سربازان و خطاب قانونگذار به شهروندان. در خطابهای استعلایی ممکن است گوینده حقیقتاً علوّ داشته باشد یا علوّ گوینده اعتباری یا حتی توهم محض باشد.
خطاب شرعی خطابی از حقّ تعالی به انسان است از آن جهت که بر او ربوبیت تشریعی و استعلای حقیقی دارد؛ چنان که در قرآن «ربِّ أعلی» خوانده شده است: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی (نام پروردگار برتر خود را تسبیح کن «الأعلی : 1»). اساساً بنابر ادلهی توحید، تنها او برتری حقیقی بر انسان دارد و برتری هر امر دیگری بر انسان یا اعتباری است یا توهم محض.
بخشی از این دین با وحی و در قالب لفظ به دست انسان رسیده است و بخشی دیگر با دلیل عقلی یا مدرک یا منبع غیر لفظی دیگر. همهی وحی خطاب بر انسان است؛ اما اصطلاح خطاب شرعی در کاربرد اصولی و فقهی، به بخشی از خطابات وحیانی اطلاق میشود که مفاد آن مربوط به تبیین نظم شرعی عمل انسانی باشد. هم چنین، اطلاق خطاب شرعی محدود به سنخ خطابات وحیانی نیست. سخنان رسول خدا (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و اهل بیت عصمت (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ) نیز در مقام ابلاغ شریعت الهی یا در مقام تشریع، در حدی که مجاز به آن بودهاند، خطاب شرعی قلمداد میشود.
اهل فن به آن دسته از خطابات وحیانی و روایات که مفاد آنها امور اعتقادی یا علمی و مانند آنها باشد، خطاب شرعی اطلاق نمیکنند. البته روشن است که در این مرزبندی برای خطابات وحیانی تسامحی آشکار وجود دارد؛ زیرا از هر خطاب وحیانی، با هر مفادی، میتوان نکتهای راجع به نظم شرعی عمل برداشت کرد. شاید به این جهت است که اصولیان چندان دربند تعریف خطاب شرعی نبودهاند و به عنوان مفهومی مجمل از آن استفاده کردهاند. شاید بتوان ترجیح داد که شرعیت خطاب به عنوان حیث تعریف شود؛ یعنی هر خطاب وحیانی از آن جهت که مدرک تحصیل قاعدهای در تنظیم عمل به نظم شرعی قرار گیرد، خطاب شرعی به شمار آید.