بحران هویت مردانه در جوامع مدرن (۵)
بحران هویت مردانه در جوامع مدرن (۵)
نقش جریانهای فمینیستی در تحقیر و تخریب ساختاری هویت پسرانه
جریانهای فمینیستی در طول دهههای اخیر تأثیرات گستردهای بر جوامع داشتهاند. با ظهور فمینیسم رادیکال در موجهای سوم و چهارم، گفتمانهای اجتماعی تغییر یافتند و برخی جریانهای فمینیستی از صرفاً پیگیری حقوق زنان فراتر رفته و به تقابل با مردان و نقشهای سنتی آنها پرداختند. در این دوره، برخی از اصول سنتی مرتبط با مردانگی تحت فشار قرار گرفت و تصویر مردان در فرهنگ عمومی، رسانهها و آموزش دچار تغییرات منفی شد.
در حالی که بسیاری از این تغییرات بهصورت تدریجی و در نتیجهی تحولات اجتماعی و اقتصادی رخ دادهاند؛ اما روشن است که برخی فمینیستهای رادیکال بهصورت آشکار خواهان حذف نقشهای سنتی مردانه بودهاند. با اینحال، بسیاری از سیاستهای فمینیستی در سالهای اخیر به جای ایجاد توازن جنسیتی، به یکجانبهگرایی متمایل شدهاند و نقشهای مردانه را تا حد زیادی به حاشیه راندهاند. در واقع، حتی اگر جزییات این روند عامدانه هم نباشد، کل روند در یک سیاست هماهنگ ایجاد شده است.
ابعاد تأثیر فمینیسم رادیکال بر هویت پسرانه
۱. تحقیر رسانهای و فرهنگی مردان
در بسیاری از محصولات رسانهای، سریالها و فیلمها، مردان اغلب بهعنوان شخصیتهایی تنبل، احمق، بیمسئولیت، بیانگیزه و شکستخورده نمایش داده میشوند، در حالی که زنان بهعنوان افراد مستقل، قوی و تصمیمگیرنده نشان داده میشوند.
در برخی فیلمها و برنامههای تلویزیونی، پدران بهعنوان افراد ناتوان و نادان نمایش داده میشوند، در حالی که مادران نقش قهرمان را بر عهده دارند.
۲. تغییر در سیاستهای آموزشی و تربیتی
در مدارس غربی، برخی سیاستهای آموزشی، رفتارهای طبیعی پسرانه مانند جنبوجوش، رقابتطلبی، و ریسکپذیری را سرکوب کردهاند. بهطور مثال در برخی مدارس، اگر پسری بیشازحد فعال باشد، به او برچسب مشکلات رفتاری زده میشود و ممکن است داروهای آرامبخش مانند ریتالین برایش تجویز شود. در این کشورها که غالباً مدرسهها مختلطاند، فعالیتهای رقابتی (مانند مسابقات برتری و رتبهبندی دانشآموزان) در بسیاری از مدارس حذف شدهاند تا احساسات دختران آسیب نبیند، اما این سیاستها بهطور غیرمستقیم انگیزهی رقابت و پیشرفت را در پسران کاهش داده است.
۳. ترویج گفتمانهای ضد مردانه در جامعه
مفاهیمی مانند «مردسالاری سمی» (Toxic Masculinity) بهگونهای مطرح شدهاند که باعث شده بسیاری از ویژگیهای مردانه مانند قدرت، رقابتجویی، استقلال و رهبری بهعنوان ویژگیهای منفی و خطرناک معرفی شوند. در برخی موارد، تمامی مشکلات اجتماعی مانند خشونت، جنگ، یا نابرابریهای اقتصادی به مردانگی و نظام مردسالارانه نسبت داده شده و بهجای اصلاح مسائل، هویت مردانه بهطور کلی مورد حمله قرار گرفته است.
۴. افزایش حمایتهای یکجانبه از زنان و کاهش فرصتهای مردان
در بسیاری از کشورها، سیاستهای «مثبت تبعیضی» (Affirmative Action) به نفع زنان اجرا شده که در برخی موارد باعث حذف فرصتهای برابر برای مردان شده است. بهعنوان مثال، گرایش برخی شرکتها برای استخدام زنان باعث شده مردان، حتی با صلاحیتهای بهتر، فرصت کمتری برای ورود به مشاغل خوب داشته باشند. در دانشگاهها، علاوه بر اینکه برای زنان نسبت به برخی دانشگاهها یا رشتهها سهمیههای اختصاصی در نظر گرفته شده، فضای عمومی مدرسهها و تبلیغات موجب شده که اساساً پسران دانشگاه را به نفع زنان خالی کنند. در برخی پروندههای حقوقی، قوانین حمایتی باعث شده که در اختلافات خانوادگی، حکم حضانت و حقوق مالی بیشتر به نفع زنان صادر شود، حتی اگر شرایط برابر باشد.
۵. کاهش تمایل مردان به تشکیل خانواده و مشارکت اجتماعی
برخی از سیاستهای اجتماعی و فرهنگی، مردان را از ازدواج و تشکیل خانواده دلسرد کردهاند. ترس پسران ایرانی از ازدواج به دلیل هزینههای فراوان خود ازدواج، استفاده از مهریه به عنوان ابزار فشار بر پسران و... موجب شده کمتر به ازدواج تمایل داشته باشند. این روند به کاهش مسئولیتپذیری مردان در جامعه و افزایش پدیدههای مانند افسردگی، انزوا، و بیانگیزگی اجتماعی منجر شده است.
- ۰۴/۰۳/۱۳



