بخشهای فرهنگ
جامعهشناسان معمولاً فرهنگ را به حسب نوع عناصر آن به دو بخش مادی و معنوی تقسیم میکنند. یان رابرتسون مینویسد:
فرهنگ از نظر جامعهشناسی شامل تمام چیزهایی میشود که جامعهای انسانی به وجود میآورد و در آن اشتراک مییابد؛ و این چیزها دارای دو نوع اساسی است: چیزهای مادی و چیزهای معنوی. فرهنگ مادی (Material culture) شامل همهی مصنوعات و اشیای مادی میشود که انسانها به وجود آورده و به آن معنی میبخشند، از قبیل چرخها، لباسها، مدارس، کارخانجات، شهرها، کتابها، سفینههای فضایی، مجسمههای مورد پرستش. فرهنگ معنوی (Nonmaterial culture) شامل همهی ابداعات انتزاعی انسان از قبیل زبانها، افکار، عقاید، قواعد، آداب و رسوم، افسانهها، مهارتها، الگوهای خانوادگی و نظامهای سیاسی میشود1.
البته برخی از جامعهشناسان فرهنگ مادی را تمدن مینامند و اصطلاح فرهنگ را تنها بر بخش معنوی اطلاق میکنند.بروس کوئن فرهنگ را دارای سه گونه عنصر مادی، شناختی و سازمانی میداند. به نظر وی، باورها، اسطورهها، ایدئولوژیها، ارزشها، دیدگاهها و دانشها جنبهی شناختی فرهنگاند؛ جنبهی فنی و مادی فرهنگ شامل مهارتهای فنی، هنرها، ابزار و اشیای مادی است و قواعد سازمانی را شیوههای زندگی مردم، آداب و رسوم، قوانین و نقشهایی تعیین میکند که به پایگاههای مختلف آن وابسته است و شامل مقررات، نظامها و آیینهایی است که از اعضای گروه انتظار میرود از آنها پیروی کنند2.
مقام معظم رهبری تقسیم دیگری از عناصر فرهنگی دارد. مهمترین ویژگی تقسیم ایشان، کاربردی بودن آن در مسایل فرهنگی، به ویژه، مسئلهی تهاجم فرهنگی است. بر اساس بیان وی فرهنگ را میتوان به دو بخش ظاهری و باطنی تقسیم کرد. ویژگی اساسی بخش ظاهری فرهنگ مشاهدهپذیری است. همهی فرهنگ در مسیر زندگی و حرکتهای آیندهی یک ملت تأثیر دارد، اما تأثیر بخش ظاهری آن پنهان بوده و در دراز مدت آشکار میشود. شکل لباس و چه پوشیدن و چگونه پوشیدن و از کدام الگوی پوشش استفاده کردن یا شکل معماری در جامعه و در چگونه خانهای زندگی کردن از مصادیق بخش ظاهری فرهنگ است:
زیرا خانههای قدیمی ما یک نوع خانواده و خُلقیّات بار میآورند. حیاط بزرگ، حوضی در وسطش و اتاقهایی در اطراف. از این اتاقْ پدر بزرگ در میآید و از آن اتاقْ دایی و از آن یکی هم عمو. بچههای خانواده، همه دور هم و بَرِ یک سفره جمع میشوند و در واقع، این خانه است که خانواده را به دنبال خود میکشاند. و آپارتمان نوعی دیگر از خانواده ایجاد میکند. حتّی شکلِ در و پنجره و ارتباط اتاقها با هم، به ناچار تأثیر خاصی بر ذهن و خُلق و منش و تربیت افراد دارد. ... به هرحال، هر نوع لباس، هرگونه رفتار، هر شکل نشستن بر سفره، هرگونه سخن گفتنِ دو نفر در مواجهه با همدیگر و مسائلی از این قبیل، تأثیراتی انکار ناشدنی در شکلگیری شخصیت افراد یک جامعه دارد. لکن نه در کوتاهمدّت؛ در بلندمدّت3.
بخش دوم فرهنگ مشاهدهپذیر نیست؛ اما تأثیر آن در مسیر زندگی و حرکتهای آیندهی یک ملت فوری و بسیار محسوس و مشاهدهپذیر است؛ مانند عقاید، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، هنر و ادبیات، الگوهای خانوادگی و نظامهای سیاسی.
از جملهی این امور و درواقع عمدهترینِ آنها، اخلاقیّات است؛ اخلاق فردی و اجتماعی مردمِ یک جامعه. فرض بفرمایید افراد یک جامعه، وقتشناس نباشند. خوب؛ وقتی که شما وارد آن جامعه میشوید، این وقت ناشناسی آنان را، از طریقِ تأثیرات منفیاش در سرنوشت خودتان و مردم درمییابید؛ درحالیکه خودِ آن، چندان واضح نیست4.
1رابرتسون، یان، درآمدی بر جامعه، حسین بهروان، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ سوم، 1377.
2مبانی جامعهشناسی، ص72.
3دیدار وزیر و مسئولان وزارت ارشاد واعضای شوراهای فرهنگ عمومی کشور (۱۳۷۴/۰۴/۱۹).
4همان (۱۳۷۴/۰۴/۱۹).