اسماء الحسنی 6: القادر
«قادر» یعنی توانا. کسی توانا است که کارهایش را آگاهانه و با اختیار خودش انجام دهد. او القادر است؛ چون هر کاری را آگاهانه و با اختیار خودش انجام میدهد، بیآنکه کمک دیگری در کار باشد. او کارهایش را تنها با قدرت خود انجام میدهد، اما همهی دیگران برای انجام کارهایشان از او قدرت میگیرند. پس او تواناترینِ توانایان است.
قدرت ما کم و زیاد میشود، اما قدرت القادر همیشه بیشترین است و هرگز کم و زیاد نمیشود. او دارای قدرت کامل است.
القادر به حدی توانا است که هیچ چیز نمیتواند او را عاجز کند؛ بلکه هر چیزی و هر کسی در برابر قدرت او تسلیماند. او با توانایی خود، هم آسمانهای بزرگ را آفریده و حرکت میدهد؛ هم ریزترین ذرههای جهان را. او با توانایی خورشید به آن بزرگی را حرکت میدهد؛ بلکه کهکشانهایی را حرکت میدهد که میلیونها ستاره ای بزرگتر از خورشید را دارند. هم چنین، او با توانایی، اتمهای بسیار ریز را میلرزاند، میچرخاند و از جایی به جای دیگر میبرد.
او به فراهم آوردن نیازمندیهای ما توانا است، در حالی که هیچکس دیگر نمیتواند نیازهای ما را برآورد. دیگران هم باید از او بگیرند و به ما بدهند. به همین دلیل از ما میخواهد حاجتهای خود را تنها از او بخواهیم. او میگوید:
آیا آن کس که مصیبتى به او روى آورده، نمیداند که هیچ کس به جز من نمیتواند آن را برطرف کند، مگر پس از اجازهی من؟ پس چه شده که میبینم از من غفلت دارد و از من درخواست نمیکند و از دیگری درخواست میکند؟