تبادل علمی میان اندیشمندان ایرانی و خارجی پیرامون هوش مصنوعی و استنباط 2
✍️ابوالحسن حسنی در پاسخ به استاد غربی
1️⃣این استاد معتقد است که هوش مصنوعی و مغز انسان به عنوان موتور استنباطی عمل میکنند که مشاهدات را پردازش کرده و از آنها برای پیشبینی واقعیت استفاده میکنند. وی اعتقادات مذهبی را نیز یک موتور استنباطی میداند، اما برای چیزهای غیرقابل مشاهده.
☀️ نقد: این مقایسه چندان دقیق نیست. استنباط فعال (Active Inference) در نظریههای هوش مصنوعی و علوم شناختی، مدلسازیای است که مغز را به عنوان سیستمی در نظر میگیرد که احتمالات را بر اساس ورودیهای حسی پردازش میکند و برای کاهش عدم قطعیت، فعالانه با محیط تعامل دارد. اما اعتقادات مذهبی تنها یک سیستم پردازش داده نیستند؛ بلکه دارای ساختارهای معرفتشناختی و وجودشناختیاند که فراتر از دادههای حسی عمل میکنند.
هوش مصنوعی و مغز انسان در پردازش دادههای حسی محدود هستند، اما اعتقادات مذهبی به حقایق کلیتر، وجودشناختی و متافیزیکی میپردازند.
نظریهی استنباط فعال، مدلسازی یک سیستم است، نه یک نظریهی فراگیر دربارهی واقعیت. پس نمیتوان آن را به عنوان چارچوبی برای سنجش درستی یا نادرستی اعتقادات مذهبی به کار برد.
دین هم از نوعی استنباط فعال استفاده میکند، اما دامنهی آن فراتر از دادههای خام است. دین، بر خلاف سیستمهای یادگیری ماشین، تنها به مشاهدات حسی محدود نیست، بلکه از عقل، وحی و شهود نیز استفاده میکند.
اگر قرار باشد فقط اطلاعات حسی را در یک ماتریس احتمالپذیری قرار دهیم، بسیاری از مسائل فلسفی، اخلاقی، و حتی علمی (مانند علیت، مفهوم حقیقت، یا حتی قوانین ریاضی) نیز قابل تحلیل نخواهند بود.
2️⃣آیا مذهب فقط «انکار مشاهدات» است؟ این استاد ادعا میکند که مذهب بیشتر به عنوان «انکار مشاهدات» عمل میکند تا باورها حفظ شوند.
☀️ نقد: این ادعا دارای پیشفرض نادرست معرفتشناختی است. این دیدگاه بر اساس این فرض است که باورهای دینی زمانی شکل میگیرند که فرد شواهد را نادیده بگیرد. اما در واقع، بسیاری از باورهای مذهبی دقیقاً بر پایهی تفسیر خاصی از شواهد و استدلالهای معرفتشناختی عمیق بنا شدهاند. شواهد:
1. شاهد عقلی: بسیاری از مکاتب فلسفی در سنتهای اسلامی، مسیحی و یهودی، اعتقادات مذهبی را بر پایهی برهانهای فلسفی و منطقی بنا کردهاند (مانند برهان امکان و وجوب، برهان نظم و برهان فطرت).
2. شاهد حسی: در الهیات اسلامی، مشاهدهی مستقیم واقعیتهای فیزیکی تنها یکی از راههای معرفت است. ایمان میتواند مبتنی بر تجربههای عرفانی، عقلانی یا وحیانی باشد. (مثال: این آیات: أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ * وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ * وَ إِلَى الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ * وَ إِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ)
3. شاهد جریان علم: برخلاف این ادعا، بسیاری از دانشمندان بزرگ تاریخ (از جمله ابنسینا، نیوتن و اینشتین) اعتقادات مذهبی داشتند، بدون اینکه نیاز به انکار شواهد علمی ببینند.
اما پاسخ نهایی: مذهب نهتنها مشاهده را انکار نمیکند، بلکه چارچوبی معرفتی برای تفسیر، تحلیل، و معنا دادن به آن ارائه میدهد.
3️⃣آیا در مذهب «ماتریس احتمالپذیری» وجود ندارد؟ این استاد معتقد است که هیچ ماتریس احتمالپذیریای وجود ندارد که باورهای مذهبی را به مشاهده مرتبط کند و اگر چنین چیزی وجود داشت، فقط به احساسات یا باورهای پیشین ارتباط پیدا میکرد.
☀️ نقد: این ادعا از دو جهت جای بحث دارد:
الف: در نظر نگرفتن متافیزیک و استدلالهای غیرتجربی:
1. در فلسفهی اسلامی، مدلهای عقلانی برای تبیین خدا و واقعیت وجود دارد که نیازی به "ماتریس احتمالپذیری" ندارد.
2. آیا همهی گزارههای مهم جهان را میتوان با احتمالپذیری آماری مدلسازی کرد؟ پاسخ منفی است. اصولی مانند "اصل علیت" یا "وجود خودآگاه" نیز به همین شکل تحلیل نمیشوند، اما معتبرند.
ب) وجود ماتریس احتمالپذیری در نظام معرفت دینی:
1. باورهای دینی و شواهد تجربی: در بسیاری از موارد، باورهای دینی با شواهد بیرونی هماهنگ هستند (مانند اثرات دعا، تجربیات عرفانی، یا هماهنگی شگفتآور برخی متون مقدس با کشفیات علمی) یا در علوم شناختی، شواهدی وجود دارد که باورهای مذهبی میتوانند سیستم شناختی انسان را بهبود ببخشند، به ویژه در مدیریت استرس و معناجویی در زندگی. این موارد با ماتریس احتمالپذیری قابل بررسی است.
2. برخی گزارههای پایهی دینی نیز با ماتریس احتمال قابل بررسی است. برای نمونه، برهان نظم بر وجود خدا. یا شواهد ادعای نبوت (اعجاز، بشارت نبی یا انبیاء پیشین، هماهنگی مفاد آوردهها با رسالت انبیاء قبلی، هماهنگی قول و رفتار مدعی با انبیاء پیشین) یا بررسیهای تاریخی برای کشف آموزههای دینی.
4️⃣آیا دین فقط نقش روانی دارد؟ این استاد در پایان میگوید که اعتقادات مذهبی میتوانند اثر محافظتی بر سلامت روان داشته باشند، اما این اثر هم برای ادیان و هم تمرینات معنوی قابل مشاهده است.
☀️ نقد: این یک ادعای ناقص است. اعتقادات مذهبی نه تنها بر سلامت روانی تأثیر میگذارند، بلکه جهانبینی، اخلاق، علوم و رفتارهای اجتماعی را نیز شکل میدهند. اگر دین فقط یک پدیدهی روانشناختی بود، نمیتوانست چنین تأثیر گستردهای در تمدنسازی و تولید علم داشته باشد. تأثیر دین در تاریخ بشری، هم از نظر فلسفی و هم از نظر عملی، فراتر از صرفاً یک مکانیسم مقابلهای با افسردگی است.
@haqnegar
- ۰۳/۱۱/۲۶