تبادل علمی میان اندیشمندان ایرانی و خارجی پیرامون هوش مصنوعی و استنباط 3
پاسخ استاد غربی:
سلام رضا! خوشحالم که وقت گذاشتی و به من جواب دادی 🙂 منظورم این نبود که توهین کنم. اعتقادات هر فرد درباره خدا/مذهب/معنویت مانند یک جزیره خصوصی آرامش است (امیدوارم). رابطهای که فرد با آن دارد شخصی است و نباید به هیچ وجه در معرض انتقاد قرار گیرد. من در واقع مهندس نیستم، بلکه یک پزشک-پژوهشگر (متخصص مراقبتهای ویژه نوزادان) هستم و تحقیقاتم بر روی زیستشناسی سیستمها، معرفتشناسی و فرآیندهای تصمیمگیری متمرکز است (به همین دلیل به استنباط فعال علاقهمند هستم).
پاسخ ابوالحسن حسنی:
سلام استاد ...!
ممنون از توضیحاتی که ارائه کردید. کاملاً درک میکنم که قصد شما توهین نبوده و از اینکه این بحث را ادامه میدهید، خوشحالم. موضوعی که مطرح کردید، از زوایای مختلفی قابل بررسی است، و خوشحالم که شما نیز از منظر زیستشناسی سیستمها و معرفتشناسی به آن علاقهمند هستید.
در پاسخ به نکات مطرحشده، سه ملاحظه را مهم میدانم:
۱. طرح سؤال دربارهی عقاید دینی را توهین تلقی نمیکنیم.
در سنت اسلامی، پرسش دربارهی باورهای دینی نهتنها توهین محسوب نمیشود، بلکه تشویق هم شده است. متفکران اسلامی، از فیلسوفان گرفته تا متکلمان و عرفا، همواره درگیر بررسی عقلانی و معرفتشناختی باورهای دینی بودهاند. در واقع، اسلام خود را به عنوان یک دستگاه فکری که نیازمند استدلال و تدبر است معرفی میکند، نه صرفاً یک مجموعهی ایمانی که از نقد مصون باشد.
۲. دین در اسلام صرفاً امری شخصی نیست.
برخلاف رویکردهای مدرن که دین را امری خصوصی و فردی تلقی میکنند، اسلام بُعد معرفتشناختی و اجتماعی دین را بسیار پررنگ میداند. اعتقاد دینی نه فقط یک «جزیرهی خصوصی آرامش»، بلکه ساختاری برای فهم حقیقت، تنظیم روابط اجتماعی، و ارائهی یک الگوی معرفتی است. این امر، هم در معرفتشناسی و هم در فلسفهی تصمیمگیری جایگاه ویژهای دارد. ازاینرو، یک فرد مسلمان معمولاً باورهای خود را صرفاً به عنوان «امری درونی و خصوصی» نمیبیند، بلکه آنها را مرتبط با حقیقتی عینی و قابل تحلیل میداند.
۳. تحلیل فرآیندهای تصمیمگیری را تنها به عوامل فیزیکال محدود نمیکنیم.
در حالی که مدلهای علمی، مانند استنباط فعال (Active Inference)، میتوانند چارچوبهایی برای تحلیل شناخت و تصمیمگیری ارائه دهند، اما در اسلام تصمیمگیری انسانی فقط به عوامل فیزیکی و مکانیکی تقلیل نمییابد. جنبههای اخلاقی، متافیزیکی و معناداری حیات در فرآیندهای شناختی و تصمیمگیری انسان نقش دارند، که در بسیاری از رویکردهای علوم شناختی مدرن کمتر مورد توجه قرار میگیرند. دین تنها یک متغیر در سیستمهای زیستی یا عصبی نیست، بلکه یک ساحت وجودی و معناشناختی دارد که در تفسیر و هدایت تصمیمات انسانی نقش کلیدی ایفا میکند.
از آنجایی که شما در حوزهی معرفتشناسی و فرآیندهای تصمیمگیری پژوهش میکنید، آیا به نظرتان مدلهای فعلی علوم شناختی میتوانند تمام ابعاد شناختی، از جمله معناداری، اخلاق و غایتمندی را پوشش دهند؟ یا اینکه به چارچوبهایی فراتر از تحلیل فیزیکی نیازمندیم؟
از گفتوگو با شما بسیار لذت میبرم و امیدوارم این تبادل نظر، فرصتی برای درک عمیقتر تفاوتهای رویکردی و معرفتشناختی ما باشد. مشتاق شنیدن دیدگاههای شما هستم!
متن انگلیسی برای ارسال به استاد مزبور:
Hello [Professor's ...]!
Thank you for your clarifications. I completely understand that your intention was not to offend, and I appreciate the opportunity to continue this discussion. The topic you raised can be examined from multiple perspectives, and I’m glad to see that you approach it from the standpoint of systems biology and epistemology.
In response to your points, I would like to highlight three key considerations:
Questioning religious beliefs is not considered offensive.
In the Islamic tradition, engaging in discussions about religious beliefs is not only welcomed but also encouraged. Muslim thinkers—including philosophers, theologians, and mystics—have long engaged in rational and epistemological inquiries about faith. In fact, Islam presents itself as a thought system that requires reasoning and contemplation, rather than a mere belief system that is immune to scrutiny.
Religion in Islam is not merely a private matter.
Unlike modern perspectives that often define religion as a private and individual experience, Islam emphasizes both the epistemological and social dimensions of faith. Religious belief is not just a “private island of tranquility”; rather, it serves as a framework for understanding reality, structuring social relationships, and providing an epistemic model. This applies to both epistemology and decision-making processes. Consequently, a Muslim does not typically view their beliefs as purely “personal” but rather as connected to an objective truth that is open to analysis and discussion.
Decision-making processes are not reduced solely to physical factors.
While scientific models, such as Active Inference, offer valuable frameworks for analyzing cognition and decision-making, Islam does not reduce human decision-making to purely physical and mechanistic factors. Ethical, metaphysical, and existential dimensions play a crucial role in human cognition and decision-making—dimensions that are often overlooked in modern cognitive science approaches. Religion is not merely a variable in biological or neural systems, but rather a meaningful and existential reality that actively shapes human decisions and perspectives.
Since you research epistemology and decision-making processes, do you think current cognitive science models can fully account for all aspects of cognition, including meaning, ethics, and teleology? Or do we need frameworks that go beyond purely physical analysis?
I truly enjoy this discussion with you and hope that this exchange will help deepen our understanding of our differing epistemological and conceptual frameworks. Looking forward to hearing your thoughts!
- ۰۳/۱۲/۰۹