مفهوم جناح در سیاست
جناح راست، جناح چپ؛ جناح اصلاح طلب، جناح محافظهکار؛ جناح دوم خرداد، جناح اصولگرا؛ این واژگان بیش از حدود دو دهه است که پیش در ادبیات سیاسی ایران بسیار شنیده میشود. اصطلاح «جناح» پیش از آن هم بسیار به کار میرفت؛ چنان که در ادبیات سیاسی رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی، نیز متعدد به کار رفته است: «شما ملاحظه کردید که انقلاب ایران، همان روز انقلاب، همهی گروهها را فرصت داد؛ همهی روزنامهها را اجازه داد؛ همهی اجتماعات را اجازه داد فعالیت کردند؛ چند ماه هم فعالیت کردند تا آنکه به ملت ثابت شد که بعضى از جناحها مخالف مسیر ملت هستند و به ضدِّ انقلاب عمل مىکنند و توطئهها دارند»؛ «من براى حفظ اعتدال جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینى دادهام» و البته این موارد محدود به دورهی بعد از انقلاب نیز نیست. مفهوم جناح ویژهی ایران نیست و در همهی جوامع سیاسی اصطلاحی معادل آن وجود دارد. با این حال دربارهی ماهیت جناح در جوامع سیاسی توضیح چندانی یافت نمیشود. پس مناسب است در این نوشتار در پی یافتن تبیینی از ماهیت جناح سیاسی باشیم.
به طور معمول، گروههای انسانی در جوامع سیاسی، به اقسام گوناگونی تقسیم میشوند: گروههای رسمی و سازمانیافته، گروههای غیر رسمی و سازماننیافته، گروههای دولتی، گروههای غیر دولتی، گروههای صنفی، گروههای سیاسی و مانند اینها. گروههای سیاسی رسمی و سازمانیافته، مانند احزاب، اغلب از پدیدههای سیاسی مدرن شناخته میشوند. اما گروههایی سیاسی نیز وجود دارند که از پدیدههای ویژهی جهان مدرن نیستند. همزمان با پیدایش جامعهی سیاسی، گروههای سیاسی غیر رسمی و سازمان نیافته شکل میگیرند و با یکدیگر رقابت میکنند. منظور از جناح سیاسی چنین گروههایی است.
جناحها سیاسی در ظروف متنوعی شکل میگیرند. این جناحها ممکن است در یک جامعهی سیاسی بزرگ، مانند دولت شکل بگیرند. هم چنین ممکن است در گروههای کوچک سازمانیافته و رسمی، مانند حزب، پدید آیند. حتی ممکن است گروههای غیر رسمی و سازماننیافته، همانند جناح حاکم یا گروه اپوزیسیون، شاهد جناحهای رقیب در درون خود باشند.
جناحهای سیاسی رقیب در یک نظام سیاسی، دولت، دستکم بر حسب ادعا، به مبانی، اهداف و قانون اساسی آن نظام متعهد و وفادارند. با این حال، بیاعتقادی واقعی به مبانی، اهداف و قانون اساسی، علیرغم ادعای ظاهری اعتقاد به آنها، یکی از عوامل مهم پیدایش جناحهای سیاسی رقیب است. اگر چه عوامل دیگر نیز در پیدایش جناحهای سیاسی رقیب مؤثرند؛ اما این عامل تفاوت ماهوی با دیگر عوامل دارد. عوامل دیگر، به صراحت، خود را نشان میدهند و جناحها معمولاً تعلقات خود را پنهان نمیدارند. اما این عامل، همواره یا دستکم در بیانهای رسمی، پنهان است و در ظاهر عوامل دیگر پنهان میشود. یکی از مهمترین نشانههای کشف این جناحها حمایت دشمن آشکار از آنها است.
از عوامل دیگر پیدایش جناحهای سیاسی رقیب، اختلاف در تفسیر مبانی یا اهداف یا قوانین اساسی نظام سیاسی است. نمونهی چنین اختلافی را در سالهای اخیر در ایران شاهد بودیم. جناح دوم خرداد، مبنای مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را «جمهوریت» آن میدانست و ولایت فقیه را از رو میپذیرفت که مردم آن را پذیرفته بودند. در حالی که جناح اصولگرا، مبنای مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را «اسلامیت» آن میدانست و ولایت فقیه را به دلیل مشروعیت دینیاش میپذیرفت.
اختلاف در روشها نیز میتواند به
پیدایش جناحهای سیاسی منجر شود.
برای نمونه، ممکن است همهی دولتمردان
به اهمیت ارزشی عدالت اجتماعی معتقد
باشند. اما جناحی
بر آن باشد که توسعهی اقتصادی، به خودی
خود و به صورت طبیعی، به عدالت اجتماعی
میانجامد و لحاظ عدالت را در همهی
مراحل توسعه ضروری نبیند؛ در مقابل، جناح
دیگر تلازم طبیعی میان توسعهی اقتصادی
و عدالت اجتماعی نپذیرد و لازم بداند در
همهی مراحل توسعهی اقتصادی به عدالت
اجتماعی به عنوان اصل راهنما توجه شود.
عامل دیگر پیدایش جناحهای سیاسی در جوامع سیاسی اختلاف در اهدافی دون رتبهتر از اهداف کلان نظام سیاسی است. برای نمونه، هدف جناحی توسعهی اقتصادی است و جناح دیگر، توسعهی سیاسی و جناح سوم، توسعهی فرهنگی و عدالتمدار کردن توسعهی اقتصادی و سیاسی را هدف انتخاب میکند. همهی این جناحها اهداف خود را در راستای تقویت نظام سیاسی و تحکیم موقعیت داخلی و بینالمللی آن میخوانند.
اختلاف در موضع گیری نسبت به موضوعات ویژه و مهم در امور کلان نظام سیاسی نیز جناحهای رقیب سیاسی ایجاد میکند. مثلاً جناحی طرفدار جنگ باشد و دیگری مخالف جنگ و طرفداری حل مخاصمه با دیپلماسی یا جناحی طرفدار حضور نیروی نظامی کشور خارجی در سرزمیناش باشد و دیگری با این امر مخالفت کند. مورد دیگر این که جناحی در پی حفظ منافع کشور، اگر چه به قیمت بسیار، باشد و دیگری در برابر تهدید کشورهای مخاصم از منافع ملی کوتاه بیاید.
- ۹۱/۱۰/۱۸