پاسخ به مسئلهی شر از منظر نشانهشناسی (۲)
آیا انسان خالق است؟
خالقیت نقش فرادلالی و برساختی دارد؛ یعنی پدیدآورندهی کل نظام معنا و دلالت است، نه صرفاً کنشگر درون آن. انسان در این چارچوب درون نظام دلالت قرار دارد، نه در جایگاه آفرینندهی آن؛ یعنی فاعل است، یعنی دارای agency و قدرت تأثیرگذاری در رویدادها و معانی، ولی در بستری که از پیش خلق شده است. او میتواند نقشهای مختلف ایفا کند (سوبژکت، آبژه، کنشگر، مخاطب، حتی رمزگذار/رمزگشا)، ولی سازندهی مطلق نظام نشانهای نیست. در مقام عرفانی یا فلسفی، ممکن است تعبیراتی مانند «خلیفة الله» یا «خالقِ با اذن الهی» برای انسان بهکار رود، اما در معنای حقیقی، خالقیت به کسی تعلق میگیرد که امکان دلالت و کنشگری را در وهلهی اول آفریده باشد. یعنی انسان میتواند معناساز مشروط یا وابسته باشد، اما به صورت مستقل معنایی نمیآفریند.
آیا خدا فاعل است؟
فاعل بودن بهمعنای حضور در زنجیرهی کنش و دلالت است. در این معنا خداوند میتواند بهمثابهی فاعل مطلق در روایت ظاهر شود، مثلاً در آیات قرآنی که بهطور مستقیم میگوید "أَوحیٰ"، "یَهدی"، "رَزَقَ"، و...؛ اما تفاوت این فاعلیت با فاعلیت انسان، در مرتبه و استقلال آن است. فاعلیت انسان در چارچوب روایتی است که دیگری (خدا) آفریده است و همیشه نسبی، محدود، و نیازمند اجازه یا توفیق است؛ اما فاعلیت خدا در چارچوب روایتی است که خود او خالق کل روایت است. بنابراین در مورد خدا، خالقیت او شرط پیدایش کل نظام دلالی است؛ و فاعلیت او بهصورت مستمر در سطح روایت و هم در بیرون از روایت حضور دارد. بنابر این، او فاعل هر چیزی که آفریده، نیست؛ یعنی آیهی «وَ اللهُ خَلَقَکُم وَ ما تَعمَلون» (صافات، ۹۶) به این معنا نیست که او فاعل عمل ما است، بلکه او خالق عمل ما است.
✨@haqnegar
- ۰۴/۰۲/۰۹



