مقاصد و نمادها در شریعت الهی
تأسیس نظام احسن، تزکیه و تقوا، قرب انسانها به خداوند، مَحبت به خداوند و اولیای او از مقاصد عام شریعتاند. به طور فطری، انسان ابتدا متوجه مقاصد میشود و پس از آن است که تعینات مقاصد و نمادهای مقاصد برای او معنادار میشود. در این میان دو خلط برای انسان پیش میآید:
اول: توجه به نماد و غفلت از مقصد: به اما انسان موجودی به شدت نمادگرا بوده و نماد همهی حیات او را پر کرده است. بسیار پیش میآید که میان نماد و مقصد خلط میکند و بدون توجه به مقصد به تقدیس مستقل نماد میپردازد.
دوم: توجه به مقصد و غفلت از نماد: خداوند در شریعت خویش تعینات و نمادهایی برای مقاصد شریعت تعیین کرده است و میتوان گفت احکام فرعی تعینات یا نمادهای همین مقاصد در قالب قوانین و مقررات فرعیاند. مثلاً ذکر خداوند از مقاصد شریعت است و خداوند صوری را که تعینات و نمادهای ذکر اویند، بیان فرموده و یکی از آنها اقامهی نماز است که در خطابی مانند «اقم الصلاة لذکری» تشریع فرموده است. اقتضای حکمت الهی این است که این تعینات و نمادها دقیقاً رشد انسان به سوی آن مقصد باشد. در باب توجه به مقاصد باید به یک نکتهی اساسی توجه داشت: در احکام الهی که تعینات و نمادهای مقاصد شریعتاند، رشد به نحو اتم و اکمل لحاظ شده است. این رشد به معنای راهیابی دقیق به حاق مقاصد است. بنابر این، خروج از شریعت همان غی است، گرچه با هدف وصول به مقاصد شریعت باشد.