توحید افعالی در رهبری حکیمانه (از دیدگاه امام خامنه ای)
«منشأ همه ی قدرتها در انسان در هر ذرّهای از ذرّات وجود، ارادهی الهی است»1؛ این حقیقت، یعنی توحید افعالی، مهمترین حقیقتی است که هر حکیمی باید آن را ببیند. بر این اساس، آیةالله خامنهای رهبران حکیم را رهبرانی وصف میکند که از خود عبور کرده و برای خود تلاش نمیکنند؛ بلکه خدا را میبینند، از او الهام میگیرند و به تمام معنا برای خدا مجاهدت میکنند و از شرک پرهیز میکنند.2 رهبر حکیم باید حقیقت «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَ اللَّهَ رَمى» در هر پیروزی ببیند.3
توحید افعالی باید در هویت و زندگی فرد جلوه ی اساسی داشته باشد. بنابر این:
آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهدهدار میشود، باید نمونه ی ضعیف و پرتو و سایهای از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینها است. آن شخص یا آن دستگاهی که ادارهی امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعه ی اسلامی و همه ی جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند.4
این حکمت این راز اقتدار مردان خدا در جامعه، ماندگاری آنها در تاریخ و فرهنگها و نفوذ آنها در دلها است.5 وی تصریح دارد که استحکام و اقتدار با دینداری و ایمان و معنویت تلازم دارد.6 در واقع، آیةالله خامنهای معیار توفیق را پیروزی حقیقی و ماندگار7 و نفوذ در دلها دانسته و بر آن است که اگر سخنی صادقانه و برای خدا باشد، خداوند تأثیر در دلهای مستعد را به او میدهد.8 او بر آن است که هر ملتی رهبری داشته باشد که به دنیا و مطامع دنیا دل نسپرده باشد، در دشوارترین میدانها خواهد توانست بر بزرگترین و لجوجترین و عنودترین دشمنها پیروز شود.9 وی با تأکید میگوید: «من عقیدهی قاطع دارم که اگر این بزرگوار (امام خمینی «ره») همهی آن خصوصیات مثبت چون: علم و قاطعیت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولی اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرک، به معنای تجنب از اهوای خود و دیگران، را نمیداشت، به این توفیقات دست نمییافت»10.
آیةالله خامنهای تحلیل این مدعا را در دو مرتبه بیان میدارد. مرتبه اول مرتبهی توحید افعالی است که بر اساس آن هر توفیقی از سوی خدا است:
حرف آخرى که مىخواهم عرض کنم این است که غیر از ارتباطات رسمى و معمولى در نظام اسلامى، شما بدون اتّکا و توکّل به خدا و ارتباط ویژه با او، توفیق لازم را به دست نخواهید آورد. توفیق از سوى خدا است؛ جبر نیست. توفیق، یعنى جور کردن و جور آوردن و موافق طبع و موافق خواست آوردن کار. این، معناى توفیق است؛ نه این که وقتى مىگوییم خدا توفیق داد، یعنى پشت گردن آدم را گرفت که این کار را انجام دهد. بازهم ارادهى خودِ شماست که کار را انجام مىدهد؛ اما توفیق از طرف پروردگار است. اگر این توفیق و جور آمدن کار و فرصت لازم کار را مىخواهید، باید با خدا رابطهى مستقیم برقرار کنید؛ رابطهى تضرّع، رابطهى خواست، رابطهى ویژه. این رابطه با خدا را همه باید داشته باشند؛ اما شما که مسئول هستید و یکى از مدیریّتهاى بالا در دست شماست شما که مىگویم، یعنى ما مسئولان، که من خودم از شما به این کار اولى هستم جزو شایستهترین افرادى هستید که باید این رابطهى ویژه را با خدا داشته باشید.11
و بر این اساس، در ادامهی همین سخنان وی مسئولان کشوری را توصیه به نوافل و حضور قلب در نماز و خواندن قرآن میکند. در حقیقت، در یک رهبر حکیم، دو بُعد و دو چهره مشاهده میشود: یک چهره، چهرهی رهبر و زمامدار است و چهرهی دیگر، چهرهی یک زاهد و عارف. چنین رهبر حکیمی در چهرهی زمامداری و رهبری، هوشیار، باشهامت، باتدبیر، با ابتکار و دریادل است؛ اما همین انسان، در چهرهى زندگى شخصى و خصوصى خود، یک انسان زاهد و عارف و منقطع از دنیا؛ اهل خلوت و عبادت و گریهى نیمهشب و اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، معنویت، عرفان و ذوق و حال است. آن سدّ مستحکم و کوه استوار که چهرهى باصلابتش دشمنانِ را مىترساند و به خود مىلرزاند، وقتىکه مسائل عاطفى و انسانى پیش مىآید، یک انسان لطیف، انسان کامل و یک انسان مهربان است.12 اساساً این تقوای13 شخصی است که حکمت را در انسان به وجود میآورد. آیةالله خامنهای در تبیین مراحل روزهداری، مرحلهی سوم را پرهیز از هر چیزی که ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل کند، تعریف میکند و این روایت قدسی را ناظر به این مرحله میداند: «الصَّوْمُ یُورِثُ الحِکْمَةَ وَ الحِکْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیَقِینَ فَإِذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیُسْرٍ»14.
روزه سرچشمههای حکمت را در دل میجوشاند. وقتی که حکمت بر دل حاکم شد، آن معرفت نورانی و روشن به وجود میآید. معرفت که به وجود آمد، همان یقینی به وجود میآید که حضرت ابراهیم از خدای متعال آن را میخواست و در دعاهای این ماه مرتّب درخواست شده است. وقتی کسی دارای یقین بود، همهی دشواریهای زندگی بر او آسان میشود و انسان شکستناپذیر از حوادث میگردد.15
انسان، در هر مقامی باشد، در هر لحظهای از زندگی در معرض انتخاب و بر سرِ دوراهی است: راه خدا یا راه هوای نفس. عروج و تکامل هر فرد وابسته به انتخابِ خدایىِ او است: «هرچه انتخابِ خدایی بیشتر شود، صفای روح بیشتر میشود، قوّتِ اراده بیشتر میشود، توانایىِ ذاتی بیشتر میشود، قدرتِ انجام کارهای بزرگ بیشتر میشود، حتّی توانایىِ غلبه بر دشمنانِ دنیایی و توانایىِ ادارهی کشور بیشتر میشود».16
تحلیل دوم مقام معظم رهبری از نسبت توفیق با توحید افعالی، مربوط به معنای پیروزی است. از دیدگاه ایشان، پیروزی واقعی پیروزی فکر است:
پیروزى، دو پیروزى است: یک پیروزى، پیروزىاى است که انسان خودش آن را مىبیند؛ که آن، همین تشکیل حکومت و نابود کردن دشمنان انقلاب بود و امام این را به چشم مبارک خود مشاهده کرد. یک پیروزى، که از این پیروزى مهمتر و بل پیروزى ماندگار است، پیروزى فکر و پیروزى راه و مدّعاست. این، همان پیروزىاى است که انبیاى الهى، با وجود این که در دوران حیات، آن همه مرارت را تحمّل کردند، بالاخره به آن نائل شدند. این پیروزى، پیروزىِ فکر و ایده و راه یک انسان بزرگ و متفکّر است. امام، به این پیروزى هم رسید.17
این تعریف بر این مبنا استوار است که در نظام سیاسی اسلام، قدرت متعلق به اشخاص نیست، متعلق به نظام است که یک تفکر را دربر دارد و قدرت و اختیارات قانونی مسئولان مساوی با مسئولیت آنان است و اختیاری منهای مسئولیت تعریف ناشده است.18 با این تعریف از پیروزی است که امام خمینی را در چنین رجزی در برابر دشمنان معرفی میکند:
یک نفر یک تنه وارد میدان شد؛ با جاذبههای عظیمی که خدای متعال به برکت خصوصیّات ذاتی و اکتسابی در او قرار داده بود، دلها را مجذوب خود کرد؛ دستها و پاها را به حرکت وادار کرد؛ مغزها را به اندیشیدن انداخت و این حرکت عظیم را در اینجا، و نهضت عظیم جهانی و بیداری اسلامی را در دنیا به وجود آورد: «باش تا صبح دولتش بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است». بعد از این، راه امام و حکمت امام و مکتب امام و تفکّر امام، در دنیا نقشها خواهد آفرید و نسلها آن را آزمایش خواهند کرد.19
خروج از شرک و توحید افعالی ملازم با اخلاص است که یک حکمت قرآنی و اسلامی است.20 راه رهبران حکیم فقط با اخلاص طی شدنی است.21 به همین جهت آیةالله خامنهای با اشاره به مشکلات بزرگ جامعهی مسلمانان اشاره دارد که اخلاص و آزادگی رهبران سیاسی و دینی قابل حل بود.22 به علاوه، چنان که پیشتر اشاره شد؛ وی با استناد به روایت علوی «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ» اخلاص را عامل جلب دل مردم میداند23 و در جای دیگری میگوید که محبوبیت امام خمینی (ره) به خاطر اسلام بود.24
رهبر حکیم محبوبیت و اقتدار خودش را در کاخهای مجلل نمییابد؛ بلکه زندگی زاهدانه در پیش میگیرد و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد میکند.25 رهبر حکیم برای اقتدار ملی دو پایه میبیند: 26
-
ارتباط واقعی با خدا؛ یعنی کارها و تصمیمهایش برای خدا باشد.
-
توجه مردم که این پایه نیز وابسته به پایهی اول است؛ یعنی اگر کارها مخلصانه و برای خدا بود، توجه مردم نیز به دست خواهد آمد.
آیةالله خامنهای به آثار دیگر توحید افعالی در رهبری نیز اشاره دارد. برای نمونه، وی در توصیف رهبر حکیم اشاره دارد توحید افعالی و ایمان وی مانع حتی یک لحظه تردید میشود27 یا خستگی دیده شود28 یا مرعوب شود29. هم چنین، روشن است که اگر قدرت با این حکمت ممزوج شود، فسادآور نخواهد بود، بلکه رهبر حکیم چون قدرت را از خود و برای خود نمیبیند، خدمتگزاری را برتر و بالاتر از رهبری خواهد دید.30 به علاوه، این ارتباط با خدا و اتصال با خدا در رهبر حکیم چنان سکینه و آرامشی به وجود میآورد که در جایی که دیگران وحشتزده میشوند، او آرام میماند و آنجایی که دیگران به تزلزل میافتند، او قاطع و مصمم است.31 سکینه، یعنی حالت استقرار و آرامش روانی و فکری؛ و نقطهی مقابل این اطمینان، حالت تشنّج فکری و آشوب فکری و بیانضباطی فکر و اندیشه و احساسات است که بزرگترین گرفتاری دنیای مدرنی است که داعیهی رهبری جهان را دارد.32
وقتی حکیم به توحید افعالی رسید، هر کارش برای خدا خواهد بود. در واقع، اسلام میخواهد در محیط مسلمانی، همهی فردی همهی کارهایشان را در راه خدا و براى خدا انجام دهند تا هم فایدهی مادّى آن کار و هم فایدهى معنوى و روحى که حصول آن وابسته به قصد قربت است، هر دو به دست آید. نتیجهی این روحیه این است که فرد مراقب حلال و حرام شده و:
حرکت دست او حرکت ظالمانه نخواهد بود و حرکت اندیشه و فکر او هم، حرکتی در جهت زیان انسانیت و برادر مسلمان خود نخواهد بود. یعنی همین چیزی که به ظاهر خیلی کوچک به نظر میآید، موجب میشود که تمام مشکلات حیات بشری که همین جرائم و گناهان و تخلّفات گوناگون انسانها و شهوترانیها و فزونطلبیها و آزها و امثال اینها است، به تدریج از انسان فاصله بگیرد. ببینید چطور حکمت دین و احکام شرعی، از جای کوچک و از نقطهی کمی آغاز میکند و ناگهان یک پهنهی وسیع را فرامیگیرد! بنابراین، قصد قربت یعنی جهت33 جهتدار کردن کار.34
وقتی چنین نگرشی بر کارها و زندگی حاکم شود، ذرّه ذرّهى وقت قیمت پیدا میکند که به ویژه برای رهبران و مسئولان اهمیت ویژه دارد.35 آیةالله خامنهای با اقتباس از نهجالبلاغه به نتایج حکیمانهی دیگری نیز اشاره دارد: ایمان مخلصانه، جهاد فداکارانه، ذوب شدن در امر و نهی الهی، اطاعت و عبودیت مطلق در مقابل خداوند، بیاعتنایی به زخارف دنیوی و جهات مادی، رحم و انصاف و عدالت نسبت به عموم مردم، نگاه عطوفتآمیز به مظلومان، ضعیفان و مستضعفان، ایستادگی و قاطعیت در مقابل دشمنان دین، رفتن به دنبال وظیفه در همهی شرایط و با هرگونه سختی و دشواری.36 بر همین پایه، آیةالله خامنهای خصوصیات را که شخصیت امیرالمؤمنین مظهر آنها است، شرط هدایت و زعامت امت اسلامی میداند: تقوا، تدین، پایبندی مطلق به دین، ملاحظهی غیر خدا و غیر راه حق را نکردن، بیپروا در راه خدا حرکت کردن، برخورداری از علم، برخورداری از عقل و تدبیر، برخورداری از قدرت عزم و اراده.37 روشن است که شکل کامل این الگو رهبری حکیمانه در یک جامعهی اسلامی ممکن است؛ اما به شکل غیر کامل، در همهی ملتها و در میان همهی جوامع عملی است؛ به این صورت که رهبری به پارساترین، پاکترین و بیاعتناترین انسانها به قدرت که قدرت را سرمایهی شخصی خود به حساب نمیآورند و از آن برای سود شخصی خویش استفاده نمیکنند، سپرده شود.38
سنجیده کار کردن یکی از شاخصههای حکیمانگی است، یعنی پیش از انجام هر کار و بیان هر سخنی باید جوانب آنها خوب سنجیده بشود.39 به همین جهت رهبر انقلاب اسلامی تأکید میکند حکیمانگی کارها در نظام اسلامی به این معنا است که از روی احساسات و بیتوجه به منافع و شرایط لازم و بهرههایی که ما باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکنیم.40 هم چنین، در شاخصههای حکیمانگی به این نکته هم اشاره دارد که انسان حکیم انسانی است نه در جایی که باید شتابزدگی نکند، شتابزدگی میکند؛ نه آن جاهایی که باید با سرعت حرکت کند، کوتاهی میکند.41 اما نکتهی اساسی در این سنجش منحصر نکردن سنجیدگی به حسابگریهای مادی است. این همان تفاوت اساسی حکمت با حسابگریهای مادی است که وی در مقایسهی حسابگریهای امام خمینی (ره) و دشمنان اسلام و انقلاب بیان میکند.42 اصلاح رابطه با خدا به نحوی فراتر از محاسبات مادی و حقیر، رابطه با مردم را اصلاح میکند که حکمت روشنگر آن محاسبات حقیقی در عالم وجود است.43 وی، با تحلیلی تاریخی، نبودِ چنین رابطهای میان رهبران و مردم را دارای نقش اساسی در فروپاشی شوروی44 میداند و با ذکر شواهد فراوان شکست بسیاری از انقلابها در جهان، به ویژه انقلابهای چپ،45 نیز نتیجهی بیگانگی از مردم میشمارد.
1بیانات، 1378، دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در صحن حضرت امام خمینی (1378/01/01)، ص1.
2بیانات، 1386، دیدار هزاران نفر از مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) (1386/03/14)، ص53؛ و نیز: بیانات، 1368، مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان (1368/03/21)، ص34.
3بیانات، 1389، جمع دانشآموختگان دانشگاه امام حسین (ع) در سالروز حماسهی فتح خرمشهر (1389/03/03)، ص44.
4بیانات، 1369، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر (1369/04/20)، ص149.
5بیانات، 1386، دیدار هزاران نفر از مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) (1386/03/14)، ص53.
6بیانات، 1370، دیدار با اعضای ستاد پیگیری قطعنامهی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد(322) (1370/09/30)، ص308.
7بیانات، 1378، دیدار فرماندهان و گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت «روز پاسدار» (22/ 08/ 1378)، ص 114.
8بیانات، 1369، دیدار با میهمانان خارجی مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) (1369/03/16)، ص126.
9بیانات، 1387، دیدار عمومی مردم لار (1387/02/19)، ص66.
10بیانات، 1368، مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان (1368/03/21)، ص33.
11بیانات، 1376، دیدار رئیسجمهور و هیئت وزیران به مناسبت آغاز هفتهى دولت (02/ 06/ 1376)، ص90.
12بیانات، 1378، خطبههای نماز جمعهی تهران (1378/03/14)، ص44.
13بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد (1369/06/29)، ص233.
14حسن بن محمد دیلمى، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص203، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، 1412ق. نتیجه روزه، حکمت است و نتیجهی حکمت، معرفت، و نتیجهی معرفت، یقین است و هر گاه بندهاى به یقین رسید، برایش مهم نیست که زندگیاش به سختى مىگذرد یا به راحتى.
15بیانات، 1378، خطبههای نماز جمعهی تهران (1378/09/26)، ص140.
16بیانات، 1373، دیدار فرماندهان ردههای مختلف «سپاه پاسداران» (1373/06/29)، ص88.
17بیانات، 1375، اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینى (ره) (14/ 03/ 1375)، ص52.
18بیانات، 1382، دیدار استانداران سراسر کشور (1382/10/22)، ص207.
19بیانات، 1378، خطبههای نماز جمعهی تهران (1378/07/09)، ص88.
20بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شورای اسلامی (1371/03/20)، ص46.
21بیانات، 1369، دیدار با میهمانان خارجی مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) (1369/03/16)، ص126.
22مکتوبات، 1372، پیام به مناسبت برگزاری کنگرهی عظیم عبادی سیاسی حج (1375/02/04)، ص21 ( اشکالی که در تاریخ وجود دارد، مربوط به منبع است).
23بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شورای اسلامی (1371/03/20)، ص46.
24بیانات، 1368، مراسم بیعت گروههای مختلف (1368/04/21)، ص178.
25بیانات، 1368، خطبههای نماز جمعهی تهران (1368/04/23)، ص186.
26بیانات، 1374، دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفتهی دولت (1374/06/08)، ص76 و نیز: بیانات، 1369، دیدار با اعضای مجلس خبرگان (1369/04/25)، ص157.
27بیانات، 1371، دیدار مهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) (1371/03/13)، ص35.
28بیانات، 1374، دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش جمهوری اسلامی به مناسبت هفتهی دفاع مقدس (1374/07/05)، ص95.
29بیانات، 1378، مراسم اعطای سردوشی در دانشگاه دریایی امام خمینی(ره) و دانشگاه علوم و فنون دریایی سپاه نوشهر (1378/02/29)، ص28.
30بیانات، 1370، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران (1370/05/23)، ص124 و نیز: بیانات، 1368، مراسم بیعت ائمهی جمعهی سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان (1368/04/12)، ص122.
31بیانات، 1386، دیدار هزاران نفر از مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) (1386/03/14)، ص53 و نیز: بیانات، 1371، دیدار دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و پرستاران، به مناسبت روز 13 آبان (1371/08/13)، ص116.
32بیانات، 1377، دیدار روحانیون و مبلغان در آستانهی ماه مبارک رمضان (1377/09/23)، ص189.
33ظاهراً واژهی «جهت» زاید است.
34بیانات، 1374، دیدار با جمع کثیری از کارگران، معلمان و فرهنگیان کشور (1374/02/12)، ص19.
35بیانات، 1374، نمایندگان دورهى چهارم مجلس شوراى اسلامى (08/ 03/ 1374)، ص 36.
36بیانات، 1385، دیدار گروههای مختلف مردم به مناسبت میلاد باسعادت علی بن ابی طالب (ع) (1385/05/17)، ص72.
37بیانات، 1385، دیدار اقشار مختلف مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم (1385/10/18)، ص248.
38بیانات، 1370، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر (1370/04/10)، ص88.
39بیانات، 1370، دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران (1370/04/18)، ص96.
40بیانات، 1368، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانهی یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1368/11/09)، ص454.
41بیانات، 1384، دیدار اعضای هیئت دولت (1384/07/17)، ص189.
42بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شورای اسلامی (1371/03/20)، ص46 و47؛ و نیز: بیانات، 1371، دیدار با رئیسجمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفتهی دولت (1374/06/08)، ص76.
43بیانات، 1370، دیدار با اعضای ستاد پیگیری قطعنامهی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد (1370/09/30)، ص308.
44بیانات، 1370، دیدار با اعضای ستاد پیگیری قطعنامهی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد (1370/09/30)، ص308.
45بیانات، 1369، دیدار با ائمهی جمعهی سراسر کشور (1369/03/07)، ص 105 و 106.
- ۰۳/۰۳/۱۹