خداوند در دین اسلام چگونگی یک زندگی کامل و جامع خداپسندانه را برای همهی افراد بشر، در هر شرایط زمانی، جغرافیایی، اجتماعی و فردی ترسیم کرده است و از بندگان خویش خواسته است تا آن گونه زندگی کنند؛ زیرا جز با آن به رستگاری نمیتوانند برسند. اگر انسان آن گونه که خدا پسندیده، زندگی کند، حقّ تعالی نیز سفرهی نعمتهای خویش را بر آنان میگسترد و به آنان آرامش عطا میکند که از بزرگترین نعمتها است. با نگاهی به مفاد قرآن کریم و نیز روایات رسول خدا (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و اهل بیت او (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ) میتوان دریافت که در این نحوه زندگی همهی ابعاد فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی مورد توجه بوده و همهی قوای انسانی، مانند قوای معرفتی چون عقل، خیال و حس یا قوای انگیزشی گرایشی چون زیبادوستی، عواطف غریزی و شهوانی در جای خود به کار گرفته میشوند. در این نحوه زندگی برای باورها، عقاید، ملکات نفسانی، احساسات، حالات، دانستنها، شناختنها، فهمیدنها، گرایشها، روابط، موقعیتها، نقشها، جبههبندیها، ارادهها و حرکتهای انسانی برنامه و قانون هست. به همین جهت است که میتوان این دین را سازگار با فطرت انسانی دانست و ادعا کرد راه حل گرهها، پیچیدگیها و دشواریهای حیات انسانی در این دین یافت میشود.
انسان از فطرت الهی برخوردار است. او با عقل ارزشمندی برخوردار است که به او اجازه میدهد بین خیر و شر تشخیص دهد و راه حق را انتخاب کند. عقل هدیهای از خداوند است و بقای انسانیت و رشد آن وابسته به استفادهی بهینه از آن است. عقل انسان، به او امکان میدهد تا اعمال و افعال خود را با توجه به معیارهای دینی و اخلاقی انتخاب کند. اما در عین حال، وحی به او کمک میکند تا عقل خود را به حداکثر ظرفیت ممکن به کار ببرند و از توهمات و خطرات خطاها دوری کنند.
چند سالی بود که این وبلاگ راکد مانده بود. اخیرا به همت جناب حجت الاسلام طالعی یزدی که از طلاب پرتلاشاند، دوباره این وبلاگ فعال شده است و از ایشان تشکر وافر دارم.
ابوالحسن حسنی